🔸 معادل فارسی:
آرام کردن اوضاع / کم کردن تنش / خنک کردن جو
در زبان محاوره ای:
یه کم آروم بگیر، جو رو آروم کن، تنش رو کم کن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( محاوره ای – figurative ) :**
کاهش دادن شدت یک موقعیت پرتنش، هیجانی یا جنجالی.
مثال: The argument was getting intense, so she told everyone to turn down the heat.
بحث داشت خیلی داغ می شد، واسه همین به همه گفت جو رو آروم کنن.
2. ** ( طنزآمیز – غیررسمی ) :**
گاهی برای دعوت به آرامش یا شوخی در موقعیت های پرهیجان استفاده می شه.
مثال: Turn down the heat, mate—you’re getting too excited!
آروم بگیر رفیق، زیادی هیجان زده شدی!
3. ** ( حرفه ای – اجتماعی ) :**
در برخی زمینه ها مثل مذاکره یا دیپلماسی، به معنی کاهش تنش یا خصومت.
مثال: The diplomat urged both sides to turn down the heat and negotiate calmly.
دیپلمات به هر دو طرف گفت تنش رو کم کنن و آروم مذاکره کنن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
calm down – cool off – ease up – take it easy – de - escalate
آرام کردن اوضاع / کم کردن تنش / خنک کردن جو
در زبان محاوره ای:
یه کم آروم بگیر، جو رو آروم کن، تنش رو کم کن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( محاوره ای – figurative ) :**
کاهش دادن شدت یک موقعیت پرتنش، هیجانی یا جنجالی.
مثال: The argument was getting intense, so she told everyone to turn down the heat.
بحث داشت خیلی داغ می شد، واسه همین به همه گفت جو رو آروم کنن.
2. ** ( طنزآمیز – غیررسمی ) :**
گاهی برای دعوت به آرامش یا شوخی در موقعیت های پرهیجان استفاده می شه.
مثال: Turn down the heat, mate—you’re getting too excited!
آروم بگیر رفیق، زیادی هیجان زده شدی!
3. ** ( حرفه ای – اجتماعی ) :**
در برخی زمینه ها مثل مذاکره یا دیپلماسی، به معنی کاهش تنش یا خصومت.
مثال: The diplomat urged both sides to turn down the heat and negotiate calmly.
دیپلمات به هر دو طرف گفت تنش رو کم کنن و آروم مذاکره کنن.
________________________________________
🔸 مترادف ها: