ببینید ، ترجمه ی دوستان همه صحیح است ولی بیشترین کاربرد turnaround در انگلیسی ، بخصوص روندهای رسمی و اداری ، دقیقا این معنی است که مینویسم :
زمان ( دقت کنید : time را می رساند ) رسیدگی و به جریان انداختن یک امر اداری و رسمی.
( شامل دریافت مدارک ، پروسسینگ و فرستادن نتایج نهایی )
زمان ( دقت کنید : time را می رساند ) رسیدگی و به جریان انداختن یک امر اداری و رسمی.
( شامل دریافت مدارک ، پروسسینگ و فرستادن نتایج نهایی )
تغییر دادن ( از وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب )
برگشت قیمت
این دو فعل رو در کنار هم به خاطر بسپارین:
Turn around یعنی چرخیدن در جهت افقی. مثلا جلو آینه میچرخین ببینین لباس توی تنتون چطوره.
Turn over میشه چرخیدن در جهت عمودی. مثلا نشیمنگاه مبل رو برعکس میکنین.
Turn around یعنی چرخیدن در جهت افقی. مثلا جلو آینه میچرخین ببینین لباس توی تنتون چطوره.
Turn over میشه چرخیدن در جهت عمودی. مثلا نشیمنگاه مبل رو برعکس میکنین.
گم شدن
تغییر وضعیت/حالت/شرایط از نامطلوب به مطلوب. از ناخوشایند به خوشایند
مثال:
So how do you turn anxiety around?
بنابراین چگونه می توانید اضطراب را به وضعیت مطلوب تری تغییر دهید؟
مثال:
بنابراین چگونه می توانید اضطراب را به وضعیت مطلوب تری تغییر دهید؟
تغییر مسیر دادن
روی برگرداندن
دور زدن .
سر و ته کردن
سر و ته کردن
1_ازین رو به اون رو شدن، دگرگونی: این شرکت بعد از 6 ماه ازین رو به اون رو شد! 2_با کدوم منطق _با چه رویی بگم، پا روی حقایق گذاشتن: با چه رویی صرفا بهشون بگم متاسفم! 3_برگشتن، گردش:برگشتم تا ببینم چه کسی در تعقیب منه! 4_بازگشت ( به بازی در ورزش یا فوتبال )
متحول کردن
تِرن سامثینگ اِرَوُند:
میشه تغییر دادن وضعیت ( به یک وضعیت امیدوار کننده )
کامل کردن ( پروژه و . . . ) ، تکمیل کردن
تغیر گردن
Problems we're hoping will turn around
مشکلاتی که امیدوار هستیم که تغیر کند
مشکلاتی که امیدوار هستیم که تغیر کند
دور زدن
روی برگرداندن
چرخیدن
زیر و رو شدن
روی برگرداندن
چرخیدن
زیر و رو شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)