turmeric

/ˈtɜːrmərɪk//ˈtɜːmərɪk/

معنی: زردچوبه
معانی دیگر: (گیاه شناسی) زردچوبه (curcuma longa از خانواده ی ginger - بومی هندوستان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the powdered rootstock of an Indian plant, used in yellow dyes, medicines, and condiments such as curry powder.

(2) تعریف: this plant, which bears yellow flowers and has an aromatic rootstock.

جمله های نمونه

1. The oil and turmeric give the chicken a yellow-gold color that is really dramatic.
[ترجمه Fatemeh] روغن و زردچوبه یک رنگ طلای زرد به مرغ می دهد که واقعاً چشمگیر است. [ترجمه ت
|
[ترجمه گوگل]روغن و زردچوبه به مرغ رنگ زرد طلایی می دهد که واقعا چشمگیر است
[ترجمه ترگمان]روغن و زرد چوبه به مرغ یک رنگ زرد - طلایی می دهند که واقعا چشمگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Garlands of turmeric and garlic are worn to ward off evil spirits.
[ترجمه گوگل]حلقه های زردچوبه و سیر برای دفع ارواح شیطانی پوشیده می شود
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از زردچوبه و سیر تا حالا از شر ارواح خبیث خسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Add the turmeric and stir in well.
[ترجمه گوگل]زردچوبه را اضافه کنید و خوب هم بزنید
[ترجمه ترگمان]زرد چوبه را اضافه کنید و به خوبی حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sprinkle with lemon juice, pomegranate syrup, turmeric, salt, pepper to taste and teaspoon cinnamon.
[ترجمه گوگل]با آبلیمو، شربت انار، زردچوبه، نمک، فلفل به میزان دلخواه و قاشق چایخوری دارچین بپاشید
[ترجمه ترگمان]از عصاره لیمو، شیره انار، زرد چوبه، نمک، فلفل به طعم و teaspoon دارچین بپاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mix the yogurt, coriander, cumin, turmeric, paprika, ginger, garlic salt and chilli powder.
[ترجمه گوگل]ماست، گشنیز، زیره، زردچوبه، پاپریکا، زنجبیل، نمک سیر و پودر فلفل را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]ماست، گشنیز، زیره سبز، زرد چوبه، زنجبیل، زنجبیل، پودر سیر و پودر فلفل قرمز را مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Add onion, chili paste, ginger, garlic and turmeric.
[ترجمه گوگل]پیاز، رب چیلی، زنجبیل، سیر و زردچوبه را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]پیاز، خمیر فلفل چیلی، زنجبیل، سیر و زرد چوبه را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her turmeric pies are a great favourite - cream cheese flavoured with turmeric in pastry.
[ترجمه گوگل]پای زردچوبه او بسیار مورد علاقه است - پنیر خامه ای با طعم زردچوبه در شیرینی
[ترجمه ترگمان]از زرد چوبه او یک پنیر خامه ای بزرگ با طعم زرد چوبه در خمیر شیرینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cook rice with the saffron or turmeric in a medium pan.
[ترجمه گوگل]برنج را با زعفران یا زردچوبه در تابه ای متوسط ​​بپزید
[ترجمه ترگمان]برنج را با زعفران و یا زرد چوبه در یک ماهی تابه متوسط بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Add the garlic paste, red chilli powder and turmeric and mix well.
[ترجمه گوگل]رب سیر، پودر فلفل قرمز و زردچوبه را اضافه کنید و خوب مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]خمیر سیر، پودر فلفل قرمز و زرد چوبه را اضافه کنید و به خوبی مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Turmeric and sweet basil are commonly used Ayurvedic herbs.
[ترجمه گوگل]زردچوبه و ریحان شیرین معمولاً از گیاهان دارویی آیورودا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ریحان و ریحان لطیف معمولا از گیاهان دارویی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Turmeric: The'superstar of spices,'it may have anti - inflammatory and anti - cancer properties. "
[ترجمه گوگل]زردچوبه: فوق ستاره ادویه ها، ممکن است خواص ضد التهابی و ضد سرطانی داشته باشد "
[ترجمه ترگمان]Turmeric: این ستاره ادویه، ممکن است دارای خواص ضد التهابی و ضد سرطانی باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We want to buy Black Pepper, Ginger, Turmeric, Cumin Seed, Caraway Seed, Nutmeg, Cassia.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم فلفل سیاه، زنجبیل، زردچوبه، زیره، زیره، جوز هندی، کاسیا بخریم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم فلفل سیاه، زنجبیل، Turmeric، دانه کولا، دانه کولا، Nutmeg، cassia را بخریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Milk thistle and turmeric is the preferred pet medication for this disorder, and most liver ailments in pets.
[ترجمه گوگل]خار مریم و زردچوبه بهترین داروی حیوان خانگی برای این اختلال و بیشتر بیماری های کبدی در حیوانات خانگی است
[ترجمه ترگمان]توت فرنگی و زرد چوبه، داروی خانگی ارجح برای این اختلال و اغلب بیماری های کبد در حیوانات خانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Turmeric: The'superstar of spices,'it has anti - inflammatory and anti - cancer properties. "
[ترجمه گوگل]زردچوبه: فوق ستاره ادویه ها، خواص ضد التهابی و ضد سرطانی دارد "
[ترجمه ترگمان]Turmeric: این ستاره ادویه، دارای خواص ضد التهابی و ضد سرطانی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In 1-gallon saucepan put 3 tablespoons ghee, turmeric, hing, and beans.
[ترجمه گوگل]در یک قابلمه 1 گالنی 3 قاشق غذاخوری قیمه، زردچوبه، هینگ و لوبیا بریزید
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه ۱ - ۳ قاشق سوپ خوری روغن، زرد چوبه، hing و لوبیا بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زردچوبه (اسم)
turmeric

تخصصی

[صنایع غذایی] زرد چوبه : پودر ریشه گیاه curcurma longa است با رنگ نارنجی روشن که به عنوان ادویه استفاده می شود

انگلیسی به انگلیسی

• east indian plant whose aromatic subterranean stem (rhizome) in powdered form is used in several ways (in a seasoning such as curry, a yellow dye, and as a medicine); powdered form of this plant's rhizome; any one of several similar plants
turmeric is a yellow spice that is used to flavour hot food such as curry.

پیشنهاد کاربران

زردچوبه Turmeric
نام علمی Curcuma longa
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
...
[مشاهده متن کامل]

cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید

گیاه زردچوبه
زرد چویه
زردچوبه

بپرس