turkish

/ˈtɜːrkɪʃ//ˈtɜːkɪʃ/

معنی: ترک، عثمانی، ترکی
معانی دیگر: اهل کشور ترکیه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Turkey or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
• : تعریف: the Turkic language of Turkey.

جمله های نمونه

1. He brewed cups of thick Turkish coffee.
[ترجمه گوگل]او فنجان های قهوه غلیظ ترکی دم کرد
[ترجمه ترگمان]وی فنجان های قهوه پر از قهوه ترک را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Turkish security forces have started searching for the missing men.
[ترجمه گوگل]نیروهای امنیتی ترکیه جستجو برای یافتن افراد ناپدید شده را آغاز کرده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای امنیتی ترکیه شروع به جستجو برای یافتن افراد گم شده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The issue of foreign troops on Turkish soil is a sensitive one.
[ترجمه گوگل]موضوع حضور نیروهای خارجی در خاک ترکیه موضوعی حساس است
[ترجمه ترگمان]مساله نیروهای خارجی در خاک ترکیه، مساله ای حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turkish coffee always leaves a thick deposit at the bottom of the cup.
[ترجمه گوگل]قهوه ترک همیشه یک رسوب غلیظ در ته فنجان به جا می گذارد
[ترجمه ترگمان]یک فنجان قهوهی ترک همیشه در ته جام قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. English is understood all over the world while Turkish is spoken by only a few people outside Turkey itself.
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی در سراسر جهان قابل درک است در حالی که ترکی تنها توسط چند نفر خارج از خود ترکیه صحبت می شود
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی در سراسر جهان درک می شود در حالی که زبان ترکی تنها توسط چند نفر خارج از خود ترکیه صحبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were the first Turkish team to win a major cup competition.
[ترجمه گوگل]آنها اولین تیم ترکیه ای بودند که در رقابت های جام حذفی قهرمان شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها اولین تیم ترک بودند که برنده جام جهانی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Turkish situation makes the lead in tomorrow's Guardian.
[ترجمه گوگل]وضعیت ترکیه در گاردین فردا پیشتاز است
[ترجمه ترگمان]وضعیت ترکیه باعث می شود در روزنامه گاردین فردا شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the first half of the game the Turkish team really made their presence felt.
[ترجمه گوگل]در نیمه اول بازی، تیم ترکیه واقعا حضور خود را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]در نیمه اول بازی، تیم ترک به راستی حضور آن ها را احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ship drifted into Turkish territorial waters .
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت آب های سرزمینی ترکیه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی در آب های territorial فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Turkish president has gone on television to defend stringent new security measures.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور ترکیه برای دفاع از تدابیر امنیتی جدید به تلویزیون رفته است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور ترکیه برای دفاع از تدابیر شدید امنیتی به تلویزیون رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The US crew fixed its radar on the Turkish ship.
[ترجمه گوگل]خدمه آمریکایی رادار خود را بر روی کشتی ترکیه تعمیر کردند
[ترجمه ترگمان]خدمه آمریکایی رادار خود را بر روی کشتی ترک مستقر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new Turkish republic he helped to build emerged from the ruins of a great empire.
[ترجمه گوگل]جمهوری جدید ترکیه که او به ساختن آن کمک کرد از ویرانه های یک امپراتوری بزرگ بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]او به جمهوری جدید ترکیه کمک کرد تا از خرابه های یک امپراطوری بزرگ بیرون آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I picked up a few words of Turkish when I was in Istanbul.
[ترجمه گوگل]وقتی در استانبول بودم چند کلمه ترکی برداشتم
[ترجمه ترگمان]وقتی در استانبول بودم چند کلمه از زبان ترکی را برداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We drank Turkish coffee out of dainty china cups.
[ترجمه گوگل]قهوه ترک را از فنجان های چینی خوش طعم نوشیدیم
[ترجمه ترگمان]ما قهوهی ترک را با فنجان زیبای چینی نوشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The latest death toll in the Turkish earthquake is over 2000.
[ترجمه گوگل]آخرین آمار قربانیان زلزله ترکیه بیش از 2000 نفر است
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار تلفات در زلزله ترکیه در سال ۲۰۰۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترک (صفت)
turkish

عثمانی (صفت)
ottoman, turkish

ترکی (صفت)
turkish

انگلیسی به انگلیسی

• language spoken in turkey, language spoken in the country in western asia and southeastern europe between the mediterranean sea and the black sea
of turkey (republic located in western asia and southeastern europe); of the turkish language
turkish means belonging or relating to turkey.
turkish is the language spoken by people who live in turkey.

پیشنهاد کاربران

زبان در کشور ترکیه ( نه فردی اهل کشور ترکیه ( Turk ) )

بپرس