turkey

/ˈtɜːrki//ˈtɜːki/

معنی: بوقلمون، واخورده
معانی دیگر: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امریکا - خودمانی - به ویژه نمایش تئاتری) ناموفق، (امریکا - خودمانی) آدم احمق و ناخوشایند، آدم پخمه، هالو، (بولینگ) سه استرایک (strike) پشت سرهم، کشور ترکیه (پایتخت: آنکارا - 780573 کیلومتر مربع)، شکست خورده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a country in western Asia and southeastern Europe between the Mediterranean and Black Seas.

جمله های نمونه

1. turkey with all the trimmings
بوقلمون با کلیه ی مخلفات آن

2. roast turkey and all the fixings
بوقلمون بریان شده و کلیه ی مخلفات

3. talk turkey
(عامیانه) رک حرف زدن،صریح گفتن،با صراحت حرف زدن

4. a tom turkey
بوقلمون نر

5. a wild turkey shoot
شکار بوقلمون وحشی

6. to scrag a turkey
گردن بوقلمون را پیچاندن

7. he decided to go cold turkey and has not touched opium since
او تصمیم گرفت یکباره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.

8. to approach a sales prospect cold turkey
بلامقدمه به خریدار احتمالی نزدیک شدن

9. i would like to talk to you cold turkey
دلم می خواهد با تو رک حرف بزنم.

10. Greece broke off relations with Turkey.
[ترجمه گوگل]یونان روابط خود را با ترکیه قطع کرد
[ترجمه ترگمان]یونان روابط خود با ترکیه را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Turkey plans to harness the waters of the Tigris and Euphrates rivers for big hydro-electric power projects.
[ترجمه گوگل]ترکیه قصد دارد از آب‌های رودخانه‌های دجله و فرات برای پروژه‌های بزرگ برق آبی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]ترکیه قصد دارد تا آبه ای رودخانه های دجله و فرات را برای پروژه های بزرگ برق آبی مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stuff the turkey, then put it into a pre-heated oven.
[ترجمه گوگل]بوقلمون را پر کنید، سپس آن را در فر از قبل گرم شده قرار دهید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بوقلمون رو درست کنه بعد اونو توی یه اجاق گرم قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pam was in the middle of basting the turkey.
[ترجمه گوگل]پام وسط بوقلمون بود
[ترجمه ترگمان] پم \"وسط گوشت بوقلمون بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In keeping with tradition, they always have turkey on Christmas Day.
[ترجمه گوگل]طبق سنت، آنها همیشه در روز کریسمس بوقلمون می خورند
[ترجمه ترگمان]با حفظ سنت، آن ها همیشه بوقلمون را در روز کریسمس خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A Turkey carpet adorned the floor.
[ترجمه گوگل]یک فرش بوقلمون زمین را تزئین کرده بود
[ترجمه ترگمان]فرش ترکیه کف اتاق را زینت می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. His latest movie is a real turkey.
[ترجمه محمدرضا] فیل آخرش حسابی افتضاح بود
|
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او یک بوقلمون واقعی است
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم اون یه بوقلمون واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بوقلمون (اسم)
turkey

واخورده (اسم)
turkey

تخصصی

[صنایع غذایی] بوقلمون

انگلیسی به انگلیسی

• republic of turkey, country in western asia and southeastern europe between the mediterranean sea and the black sea
large domesticated bird, flesh of this bird used for food; failure, flop (slang); stupid person (slang)
a turkey is a large bird that is kept on a farm for its meat.
turkey is the meat of a turkey.
turkey (country)
the republic of turkey is a country in south-eastern europe and western asia. turkey was the centre of the ottoman empire until 1922, when the last sultan was deposed. the turkish republic was declared in 1923, with mustapha kemal atat?rk as its first president. turkey invaded and occupied northern cyprus in 1974. since the mid-1980s the outlawed pkk (kurdish workers' party) has conducted a guerilla campaign with the aim of creating an independent kurdish state. turkey is a member of the council of europe and nato, and applied for full membership of the european union in 1987. in 1993 s?leyman demirel became president and tansu ciller, of the true path party (dyp) became prime minister. tourism is an important industry, and turkey also produces textiles, food, and chrome. high inflation and large foreign debts are major economic problems.

پیشنهاد کاربران

کشور ترکیه دیگر به این شکل نوشته نمی شود و نام رسمی آن در سازمان ملل اینگونه است:
Turkiye
This term is used to describe someone who is foolish or stupid. It is often used in a playful or lighthearted manner.
توصیف کسی که احمق یا خنگ است. اغلب به شیوه ای شوخ طبعانه یاخودمانی.
“Don’t be such a turkey and forget to set your alarm. ”
...
[مشاهده متن کامل]

In a group of friends, one might say, “You’re such a turkey for falling for that prank. ”
A person might jokingly call themselves a turkey after making a silly mistake, saying, “I can’t believe I locked my keys in the car again. I’m such a turkey. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-foolish/
turkey ( n ) ( tərki ) =a large bird that is often kept for its meat, eaten especially on Thanksgiving
turkey
1. 🇹🇷 ترکیه
2. 🦃 بوقلمون
Merhaba, bizimle iletişime ge�tiğiniz i�in teşekk�rler. Mesajınızı aldık en yakın zamanda d�n�ş yaparız size
بوقلمون، گوشت بوقلمون، ترکیه، آدم پخمه، هالو، شکست خورده، ناموفق ( تئاتر )
Bomb: synonym
هر دو ب معنی ی کار نا موفق و بد تو صنعت فیلم و سینماست.
فرو رفتن جاخوردن
Her heart sank when she discovered that her thanksgiving turkey was still raw
توی خودش فرورفت وقتی فهمید روز شکرگذاری هنوز بوقلمون پخته نشدن
Turkey=ترکیه
turkey=بوقلمون
با T یعنی ت بزرگ به معنای کشور ترکیه🍀🐞
با t یعنی ت کوچک به معنای بوقلمون🐦🐔
the flesh of a turkey ( a large bird, rather like a large chicken ) as a food
کشوری تازه تاسیس در شمال غرب ایران
البته با حرف بزرگ به معنای اسم خاص یعنی ترکیه است در هر جای جمله که باشد
در غیر اینصورت به معنی بوقلمون و در معنای عام می باشد
https://www. youtube. com/watch?v=S5Cun2afm3U
بوقلمون
کشور ترکیه
بوقلمون.
اما همیشه بوقلمون نمیشه و اگه حرف اولش با حرف بزرگ نوشته بشه میشه:ترکیه.
Turkey=ترکیه.
turkey=بوقلمون.
هالو، آدم احمق، بوقلمون، کشور ترکیه
Turkey: کشور ترکیه
turkey: بوقلمون
اگر حرف تی ( T, t ) در کلمه تْرْکی، به صورت بزرگ ( کاپیتال capital ) نوشته شود به معنی کشور ترکیه است و اگر به صورت کوچک ( small ) ( لور کیسlower case ) نوشته شود به معنی بوقلمون یا گوشت بوقلمون است.
🦃🦃 بوقلمون 🦃🦃
با capital letter T ترکیه
small letter t بوقلمون و یا غذایی که با گوشت بوقلمون درست شده.
گوشت بوقلمون. کشور ترکیه. بستگی به حرف اولش داره کا اگه با حرف بزرگ شروع بشه کشور ترکیه و اگر با حرف کوچیک شروع بشه معنی گوشت بوقلمونو میده
turkey با "t" کوچک به معنی بوقلمونه.
ولی
Turkey با "T" بزرگ به معنی کشور ترکیه ست.
The flesh of a turkey. a large bird, rather like a large chcken. as food:slices of roast turkey
کشور ترکیه
بوقلمون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس