turgor


تورم، آماسیدگی، ورم، ورم سلولهای زنده گیاهی، اتساع غشاءپروتوپلاسم گیاهی

جمله های نمونه

1. MRM can display turgor defect and tumor with precise location.
[ترجمه گوگل]MRM می تواند نقص تورگور و تومور را با مکان دقیق نشان دهد
[ترجمه ترگمان]MRM می توانند عیب turgor و تومور را با موقعیت دقیق نمایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Growth is a function of turgor.
[ترجمه گوگل]رشد تابعی از تورگر است
[ترجمه ترگمان]رشد تابعی از turgor است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion Cooling Gel Sheets can relieve the skin turgor of patients after the craniocerebral operations.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ورقه های ژل خنک کننده می توانند تورگ پوست بیماران را پس از عمل های جمجمه ای تسکین دهند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ورقه های Sheets با استفاده از ژل خنک کننده می تواند turgor پوست بیماران پس از عملیات craniocerebral را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Edema tends to appear first where tissue turgor is normally lowest.
[ترجمه گوگل]ادم تمایل دارد ابتدا در جایی ظاهر شود که تورگر بافت به طور معمول کمتر است
[ترجمه ترگمان]edema ابتدا به نظر می رسد ابتدا در جایی ظاهر شود که turgor بافت به طور طبیعی در پایین ترین سطح قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The turgor of his shoulder was a result of working too hard.
[ترجمه گوگل]انحراف شانه‌اش ناشی از کار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]شانه او نتیجه کار زیاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skeleton: hydrostatic skeleton works against the turgor of the hemocoel; the shell gives support in many species.
[ترجمه گوگل]اسکلت: اسکلت هیدرواستاتیک در برابر تورگور هموکول عمل می کند پوسته در بسیاری از گونه ها پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]اسکلت: اسکلت هیدرواستاتیک در برابر the of کار می کند؛ پوسته از بسیاری از گونه ها پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pollen sterile blossoms lack normal turgor.
[ترجمه گوگل]شکوفه های استریل گرده فاقد تورگ طبیعی هستند
[ترجمه ترگمان]شکوفه های sterile گرده به طور نرمال فاقد آب طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To explore the effective method for relieving gastroenteric turgor after hemorrhagic shock.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش موثر برای تسکین تورگ معده پس از شوک هموراژیک
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی روش موثر برای تسکین gastroenteric turgor بعد از ضربه خون آور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Turgor The state, in a plant or prokaryote cell, in which the protoplast is exerting a pressure on the cell wall owing to the intake of water by osmosis.
[ترجمه گوگل]تورگور حالتی در یک سلول گیاهی یا پروکاریوتی که در آن پروتوپلاست به دلیل دریافت آب توسط اسمز بر دیواره سلولی فشار وارد می کند
[ترجمه ترگمان]turgor دولت، در یک کارخانه یا سلول prokaryote، که در آن the به خاطر جذب آب از طریق اسمز، فشار بر روی دیواره سلولی اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under conditions of water stress, leaf turgor decreases and stomata close.
[ترجمه گوگل]در شرایط تنش آبی، تورگ برگ کاهش می یابد و روزنه ها بسته می شوند
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط فشار آب، turgor برگ کاهش می یابد و منافذ بسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Skeleton: turgor of coelom provides a hydrostatic skeleton.
[ترجمه گوگل]اسکلت: تورگور کوئلوم یک اسکلت هیدرواستاتیک ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اسکلت: اسکلت coelom یک اسکلت هیدرواستاتیک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pollen sterile blossoms lack normal turgor and hence the physiological changes are delayed in development.
[ترجمه گوگل]شکوفه های استریل گرده فاقد تورگ طبیعی هستند و از این رو تغییرات فیزیولوژیکی در رشد به تعویق می افتد
[ترجمه ترگمان]شکوفه های sterile گرده فاقد آب معمولی هستند و از این رو تغییرات فیزیولوژیکی در رشد به تاخیر می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Turgidity is the main means of support of herbaceous plants and other unlignified tissues. See osmosis; plasmolysis; turgor pressure.
[ترجمه گوگل]تورژیدیته وسیله اصلی حمایت از گیاهان علفی و سایر بافتهای غیرصاف است رجوع به اسمز شود پلاسمولیز؛ فشار تورگر
[ترجمه ترگمان]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و دیگر بافت های unlignified است روش اسمز، plasmolysis، فشار turgor را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The color of his skin was very pale, because low blood pressure gave him abnormal turgor.
[ترجمه گوگل]رنگ پوست او بسیار پریده بود، زیرا فشار خون پایین باعث تورور غیر طبیعی او می شد
[ترجمه ترگمان]رنگ پوستش خیلی رنگ پریده بود، چون فشار خون کم به او غیر عادی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• normal pressure or rigidity of plant cells owing to the pressure exerted by the fluid inside the cells (plant physiology); swelling, distention

پیشنهاد کاربران

برآماسیدگی
Skin turgor
خاصیت ارتجاعی پوست
برای تشخیص وضعیت هیدراتاسیون بیمار
پُلیدگی، از فعل پُلیدن، با جذب آب آماسیدن

بپرس