1. The river rolled darkly brown and turgid.
[ترجمه گوگل]رودخانه به رنگ قهوه ای تیره و متلاطم در آمد
[ترجمه ترگمان]رودخانه به رنگ قهوه ای تیره و پر جنب و جوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He used to make extremely dull, turgid and frankly boring speeches.
[ترجمه گوگل]او معمولاً سخنرانیهای بسیار کسلکننده، کسلکننده و رک و پوست کنده میکرد
[ترجمه ترگمان]او عادت داشت که به طرز بسیار خسته کننده، ساده و ساده و کسل کننده حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As the big vessel came up tense and turgid I thrust in the needle and injected the adrenalin.
[ترجمه گوگل]وقتی رگ بزرگ متشنج و متورم بالا آمد، سوزن را فرو کردم و آدرنالین تزریق کردم
[ترجمه ترگمان]همان طور که کشتی بزرگ عصبی و آشفته به نظر می رسید، من در سوزن فرو رفتم و the را تزریق کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He found the whole conversation stilted and turgid.
[ترجمه گوگل]او کل مکالمه را گیج و مبهم دید
[ترجمه ترگمان]تمام گفتگو را با لحنی خشک و پر طمطراق یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Not far away a turgid and fast moving river rushed southward in narrow gorges.
[ترجمه گوگل]نه چندان دور، رودخانهای متلاطم و سریع در درههای باریک به سمت جنوب میآمد
[ترجمه ترگمان]رودخانه تند و تند و تند که از سوی جنوب به سوی جنوب می پیچید، در دره های تنگ به سوی جنوب منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He succeeded in presenting Heidegger's often turgid style in a readable and idiomatic English.
[ترجمه گوگل]او موفق شد سبک غالباً تند هایدگر را به زبان انگلیسی خوانا و اصطلاحی ارائه کند
[ترجمه ترگمان]او موفق به ارائه سبک زندگی ساده هایدگر به زبان انگلیسی خوانا و خوانا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. the turgid waters of the Thames.
8. The flowers are still crisp and turgid.
[ترجمه گوگل]گل ها هنوز ترد و چروک هستند
[ترجمه ترگمان]گل ها هنوز ترد و turgid هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On 23 February 20 a turgid draw between Manchester United and Marseille was watched by 623m viewers, taking almost a quarter of the total UK TV audience.
[ترجمه گوگل]در 23 فوریه 20 فوریه تساوی متشنج بین منچستریونایتد و مارسی توسط 623 میلیون بیننده تماشا شد که تقریباً یک چهارم کل مخاطبان تلویزیون بریتانیا را به خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]در تاریخ ۲۳ فوریه، حدود ۶۲۳ میلیون بیننده را تماشا کردند که تقریبا یک چهارم از کل بینندگان تلویزیون بریتانیا را به خود اختصاص دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The rest of the arts scene looks increasingly turgid by comparison.
[ترجمه گوگل]بقیه صحنه های هنری در مقایسه به طور فزاینده ای تیره به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]بقیه صحنه هنر به شکل فزاینده ای با مقایسه ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Frankenstein was already turgid ; Percy made it more so.
[ترجمه گوگل]فرانکشتاین قبلاً متحیر شده بود پرسی آن را بیشتر کرد
[ترجمه ترگمان]Frankenstein پیش از پیش آشفته بود، \"پرسی\" بیشتر از اینا ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His style is turgid, boring.
13. A year later he moved again, to become deputy editor of the party's turgid theoretical review, Tarsadalmi Szemle.
[ترجمه گوگل]یک سال بعد او دوباره نقل مکان کرد تا به عنوان معاون سردبیر بررسی تئوریک حزب، Tarsadalmi Szemle، انتخاب شود
[ترجمه ترگمان]یک سال بعد، او دوباره نقل مکان کرد تا به عنوان معاون سردبیر این بازبینی نظری این حزب، Tarsadalmi Szemle، معاون سردبیر این حزب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some surprise managed to shoulder its way into Jenner's turgid writing.
[ترجمه گوگل]برخی از شگفتیها توانستند راه خود را به نوشتههای گیجکننده جنر باز کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از تعجب دهانشان را باز کرد و به سوی نوشتن turgid (turgid)به راه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All it seemed to do was circulate the warm turgid air.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که به نظر می رسید این بود که هوای گرم و متلاطم را به گردش درآورد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تنها کاری که انجام می دهد این است که هوای گرم و turgid جریان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید