1. impulse turbine
توربین ضربه ای
2. the turbine shaft is mated to the hollow compressor shaft
میله ی توربین را در درون لوله تو خالی کمپرسور جا می دهند.
3. the vanes of a turbine
پره های توربین
4. A water turbine drives the generator.
 [ترجمه گوگل]یک توربین آبی ژنراتور را به حرکت در می آورد 
[ترجمه ترگمان]توربین آبی ژنراتور را می راند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Hot water is converted to electricity by a turbine.
 [ترجمه گوگل]آب گرم توسط یک توربین به برق تبدیل می شود 
[ترجمه ترگمان]آب داغ به وسیله توربین به الکتریسیته تبدیل می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Then the steam passes into the turbine.
 [ترجمه گوگل]سپس بخار به داخل توربین می رود 
[ترجمه ترگمان]سپس بخار به توربین وارد می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Damage to the turbine slowed the work down.
 [ترجمه گوگل]آسیب به توربین باعث کندی کار شد 
[ترجمه ترگمان]خسارت وارده به توربین باعث کاهش کار آن شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. A tidal current turbine is similar in principle to a windmill.
 [ترجمه گوگل]توربین جریان جزر و مدی در اصل شبیه آسیاب بادی است 
[ترجمه ترگمان]توربین جریان جزر و مدی شبیه به یک آسیاب بادی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Both turbine options were in close formation in the static at Farnborough and a superficial look would show little between them.
 [ترجمه گوگل]هر دو گزینه توربین در حالت ایستا در فارنبرو شکل نزدیکی داشتند و ظاهری سطحی بین آنها کمی نشان می داد 
[ترجمه ترگمان]هر دو گزینه توربین با تشکیل نزدیک در the ایستا بودند و ظاهر سطحی بین آن ها کمی نشان داده می شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. It revs like a turbine and sounds like a locomotive. it turns the skin on your arms to gooseflesh.
 [ترجمه گوگل]مانند توربین می چرخد و صدایی شبیه لوکوموتیو دارد پوست بازوهای شما را به گوشت غاز تبدیل می کند 
[ترجمه ترگمان]شبیه توربین است و مثل لکوموتیو به نظر می رسد پوست را روی بازوان خود به سوی gooseflesh برمی گرداند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The gas turbine also keeps the batteries topped up.
 [ترجمه گوگل]توربین گاز همچنین باتری ها را شارژ نگه می دارد 
[ترجمه ترگمان]توربین گاز همچنین باتری را بالا نگه می دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. The turbine whined familiarly and the rotors blurred above the cabin.
 [ترجمه گوگل]توربین با صدایی آشنا ناله کرد و روتورها بالای کابین تار شدند 
[ترجمه ترگمان]توربین با حالتی خودمانی زوزه کشید و the در بالای کابین محو شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. A jet turbine engine may run for 40, 000 hours before being rebuilt.
 [ترجمه گوگل]یک موتور جت توربین ممکن است 40000 ساعت قبل از بازسازی کار کند 
[ترجمه ترگمان]یک توربین جت می تواند ۴۰، ۰۰۰ ساعت قبل از بازسازی راه اندازی شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The work consisted of throwing up embankments and installing water turbine pumps.
 [ترجمه گوگل]کار شامل پرتاب خاکریزها و نصب پمپ های توربین آب بود 
[ترجمه ترگمان]این کار شامل پرتاب embankments و نصب پمپ های توربین آبی بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. The seasonal performance might be improved to some extent by using a wind turbine as the energy source.
 [ترجمه گوگل]عملکرد فصلی ممکن است تا حدی با استفاده از یک توربین بادی به عنوان منبع انرژی بهبود یابد 
[ترجمه ترگمان]عملکرد فصلی ممکن است تا حدودی با استفاده از توربین بادی به عنوان منبع انرژی بهبود یابد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید