turbinate


معنی: مارپیچ، فرفرهای، وارونه مخروط، مانند مخروط وارونه
معانی دیگر: (گیاه شناسی - کالبد شناسی) پیچکی، مخروطسان، قیفی، طوماری (turbinated و turbinal هم می گویند)، صدف طوماری

جمله های نمونه

1. They were divided into two groups with middle turbinate resected or reserved.
[ترجمه گوگل]آنها به دو گروه تقسیم شدند که شاخکهای میانی برداشته یا رزرو شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He suffered from gross turbinate, and had difficulties breathing recently.
[ترجمه گوگل]او از شاخک درشت رنج می برد و اخیراً در تنفس مشکل داشت
[ترجمه ترگمان]او از turbinate بزرگ رنج می برد و اخیرا دچار مشکل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To explore the inferior turbinate anaplasty under endoscope for treatment for chronic hypertrophic rhinitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی آناپلاستی شاخک تحتانی تحت آندوسکوپ برای درمان رینیت هیپرتروفیک مزمن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی the inferior anaplasty تحت endoscope برای درمان درده ای مزمن hypertrophic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The free mucosa of inferior turbinate is easy to be got and survive.
[ترجمه گوگل]مخاط آزاد شاخک تحتانی به راحتی بدست می آید و زنده می ماند
[ترجمه ترگمان]mucosa آزاد of inferior آسان است و زنده می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Punctate intratumoral calcification and hyperostosis of the turbinate bones and adjacent sinus walls have also been reported.
[ترجمه گوگل]کلسیفیکاسیون داخل توموری نقطه‌ای و هیپراستوز استخوان‌های شاخک و دیواره‌های سینوس مجاور نیز گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین گزارش شده است که Punctate intratumoral calcification و hyperostosis از استخوان turbinate و walls مجاور آن گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods Aeration of the middle turbinate is termed concha bullosa ( CB ) .
[ترجمه گوگل]روشها هوادهی شاخک میانی را کنکا بولوزا (CB) می نامند
[ترجمه ترگمان]روش هایی که از the میانی استفاده می کنند concha bullosa (CB)نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So far, no respiratory turbinate structures have been found in dinosaurs.
[ترجمه گوگل]تاکنون هیچ ساختار شاخک تنفسی در دایناسورها یافت نشده است
[ترجمه ترگمان]تا کنون هیچ ساختار turbinate تنفسی در دایناسورها پیدا نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion It is good way that inferior turbinate anaplasty under endoscope for chronic hypertrophic rhinitis.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش خوبی است که آناپلاستی شاخک تحتانی تحت آندوسکوپ برای رینیت هیپرتروفیک مزمن انجام شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک روش خوب است که turbinate inferior زیر endoscope برای rhinitis مزمن hypertrophic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion:Submucoperiosteous resection of inferior turbinate bone is safe, effective manner for HR with inferior turbinate bony hypertrophy.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: رزکسیون زیر موکوپریوستئوس استخوان شاخک تحتانی روشی ایمن و موثر برای HR با هیپرتروفی استخوان شاخک تحتانی است
[ترجمه ترگمان]نتیجش اینه که قطع کردن استخوان inferior در سلامت، روش موثر و موثر برای منابع انسانی با رشد turbinate استخوانی با رشد turbinate وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Except removing the proliferous turbinate bone, the hypertrophic mucosa should also be deal correspondingly so that to benefit the ventilation and drainage of the nasal after operation.
[ترجمه گوگل]به جز برداشتن استخوان شاخک پرولیفر، مخاط هیپرتروفیک نیز باید به همان نسبت انجام شود تا تهویه و تخلیه بینی بعد از عمل مفید باشد
[ترجمه ترگمان]به جز برداشتن استخوان proliferous turbinate، مخاط mucosa نیز باید در نتیجه عمل کند تا از تهویه و زه کشی مجاری بینی استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion:The partial middle turbinectomy for middle turbinate in FESS is necessary.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: توربینکتومی جزئی میانی برای شاخک میانی در FESS ضروری است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: The میانی نسبی برای turbinate میانی در fess ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To explore the effect of inferior turbinate anaplasty under endoscope for chronic hypertrophic rhinitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر آناپلاستی شاخک تحتانی تحت آندوسکوپ برای رینیت هیپرتروفیک مزمن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر of inferior زیر endoscope برای rhinitis مزمن hypertrophic مزمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To investigate the clinical efficacy of high-speed electric burr abrading procedure for inferior turbinate bone hypertrophy.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثربخشی بالینی روش سایشی فرز الکتریکی با سرعت بالا برای هیپرتروفی استخوان شاخک تحتانی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثربخشی بالینی of الکتریکی با سرعت بالا، فرآیند for استخوان turbinate پایینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although transnasal endoscopic medial maxillectomy (TEMM) is effective for the treatment of inverted papilloma (IP) in maxillary sinus (MS), it involves resection of the inferior turbinate (IT).
[ترجمه گوگل]اگر چه آندوسکوپی داخلی فک بالا (TEMM) برای درمان پاپیلوم معکوس (IP) در سینوس ماگزیلاری (MS) موثر است، اما شامل برداشتن شاخک تحتانی (IT) است
[ترجمه ترگمان]اگرچه transnasal endoscopic medial (TEMM)برای درمان of معکوس (IP)در سینوس فک بالا موثر است، اما شامل resection از the زیرین (IT)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Method: Uncinate process extraction, cribrosa media complex extraction and turbinate - sinus open were used in the surgery.
[ترجمه گوگل]روش: استخراج فرآیند غیرسینات، استخراج کمپلکس cribrosa media و turbinate-sinus open در جراحی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش: استخراج فرآیند Uncinate، استخراج مجتمع رسانه ای cribrosa و turbinate - سینوس باز در جراحی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مارپیچ (صفت)
flexuous, spiry, turbinate

فرفرهای (صفت)
turbinate, pinwheeling, turbinal

وارونه مخروط (صفت)
turbinate

مانند مخروط وارونه (صفت)
turbinate

تخصصی

[زمین شناسی] مرجان منفرد شاخی - پیچکی مخروط سانان ـ صدف طوماری ـ استخوان طوماری: - الف) به کورالیت انفرادی شاخی شکل که اطراف آن از رأس با زاویه ای حدود 70 درجه گسترده می شود. مقایسه شود با: تروکوئید. Patellate. - ب) شکل گرفته مانند یک قله یا رأس. مثلاً به یک صدف حلزونی یا پیچشی گاستروپود با یک قاعده معمولاً گرد شده، یک پیچ مخروطی و پیچش هایی گویند که به با شیب زیاد از قاعده تا قله کاهش می یابد، یا به جاندار آغازی گویند که شبیه مخروطی است که نوک آن رو به پایین است. - ج) تعلق داشتن به صفحات پیچیده میله ای استخوان که از دیواره های داخلی گذر یا مسیر بینی در پستانداران بیرون زده است، که این صفحات یک سطح وسیع از غشای موکوس در گذر هوا را تقویت می کنند یا تامین می کنند.

انگلیسی به انگلیسی

• turbinate shell; nasal concha, spiral bones in the nose (anatomy)
spiral; of or pertaining to some scroll-like bones in the nasal chambers

پیشنهاد کاربران

بپرس