turbid

/ˈtɜːrbɪd//ˈtɜːbɪd/

معنی: گل الود، تیره، مه الود، کدر، درهم و برهم
معانی دیگر: (آبگونه) کدر، گل آلود، لای گرفته، آشفته، بی سر و ته، مغشوش، پریشان، (دود یا ابر) غلیظ، انبوه، چگال، همفشرده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: turbidly (adv.), turbidity (n.), turbidness (n.)
(1) تعریف: clouded or murky because of stirred-up particles or sediment; muddy.
مترادف: cloudy, murky, roiled, unclear
متضاد: limpid
مشابه: impure, muddied, muddy, opaque

- Fish weren't visible in the turbid water.
[ترجمه گوگل] ماهی ها در آب گل آلود دیده نمی شدند
[ترجمه ترگمان] ماهی ها در آبی تیره قابل رویت نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: thick, dense, or dark, as clouds, mist, or smoke.
مترادف: dense, soupy, thick
متضاد: clear, limpid
مشابه: dark, murky

- The sky was filled with turbid dust clouds.
[ترجمه گوگل] آسمان پر از ابرهای گرد و غبار کدر شده بود
[ترجمه ترگمان] آسمان پر از ابره ای تیره تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in a state of confusion; muddled; disturbed.
مترادف: confused, disturbed, jumbled, muddled, murky
متضاد: clear
مشابه: agitated, cloudy, disconnected, disjointed, foggy, fuzzy, hazy, mixed-up, muddy, troubled, unclear

- His mind was filled with turbid thoughts, and he was unable to answer her question.
[ترجمه گوگل] ذهنش پر از افکار کدر شده بود و نمی توانست به سوال او پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان] فکرش مغشوش بود و نمی توانست به سوال او پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the turbid thoughts of an alcoholic
افکار پریشان یک آدم الکلی

2. the turbid waters of karoon river
آبهای گل آلود رود کارون

3. Several different species of fish inhabit these turbid shallow waters.
[ترجمه گوگل]چندین گونه مختلف ماهی در این آب های کم عمق کدر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]چندین گونه مختلف ماهی در این آب های کم عمق و کم عمق زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the solution becomes turbid the mixture is warmed until the precipitate dissolves.
[ترجمه گوگل]وقتی محلول کدر شد، مخلوط گرم می شود تا رسوب حل شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که محلول گل آلود شود مخلوط گرم می شود تا آن که precipitate حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Brown barges puttered slowly through the turbid water.
[ترجمه گوگل]قایق‌های قهوه‌ای به آرامی از میان آب گل آلود عبور می‌کردند
[ترجمه ترگمان]barges قهوه ای آهسته از لای آب گل آلود عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lake's water is turbid.
[ترجمه گوگل]آب دریاچه کدر است
[ترجمه ترگمان]آب دریاچه گل آلود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The turbid yellow river water fiercely reflected the blazing sun of the plateau.
[ترجمه گوگل]آب زرد رنگ رودخانه به شدت خورشید فروزان فلات را منعکس می کرد
[ترجمه ترگمان]آب گل آلود رودخانه، آفتاب سوزان فلات را به شدت منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To observe the clinical efficacy and safty of turbid phlegm and blood stasis using Zheng Dan Fu Mai soup in patients with the ventricular extrasystole of coronary heart disease .
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثربخشی بالینی و ایمنی خلط کدر و استاز خون با استفاده از سوپ ژنگ دان فو مای در بیماران مبتلا به اکستراسیستول بطنی بیماری عروق کرونر قلب
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده تاثیر بالینی و safty خلط turbid و stasis خون با استفاده از ژنگ Fu، سوپ خوری در بیماران با بطن extrasystole بیماری های قلبی عروقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Turbid is a major trouble in waste dump construction, especially in sufficient rain area.
[ترجمه گوگل]کدورت یک مشکل بزرگ در ساخت و ساز زباله های زباله است، به ویژه در مناطق بارانی کافی
[ترجمه ترگمان]turbid یک مشکل بزرگ در ساخت زباله دان، به ویژه در منطقه بارانی کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However The US government enters this financial turbid water quickly compared to Japan.
[ترجمه گوگل]با این حال، دولت ایالات متحده در مقایسه با ژاپن به سرعت وارد این آب کدر مالی می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت آمریکا به سرعت این آب گل آلود اقتصادی را در مقایسه با ژاپن وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hope you not confused by this open and turbid route.
[ترجمه گوگل]امیدوارم در این مسیر باز و کدر گیج نشوید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم با این راه باز و turbid گیج نشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Never a mountain rocky and, Never a river turbid and deep.
[ترجمه گوگل]هرگز یک کوه سنگی و هرگز یک رودخانه کدر و عمیق
[ترجمه ترگمان]هرگز کوهستانی نبود و هرگز رودخانه گل آلود و عمیق نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To determine the optical parameters of turbid media with an unpolarized backscattering light, an oblique incidence geometry with the compound BP neural network has been designed.
[ترجمه گوگل]برای تعیین پارامترهای نوری محیط های کدر با نور پس پراکنده غیرقطبی، یک هندسه فرود مایل با شبکه عصبی مرکب BP طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]برای تعیین پارامترهای اپتیکی رسانه های turbid با نور unpolarized backscattering، هندسه رویداد مورب با شبکه عصبی ترکیبی BP طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Equipment's obvious predominance of turbid water cooling equipment is shown applying to rebar in bar mill at Handan Iron and Steel Group Co.
[ترجمه گوگل]غلبه آشکار تجهیزات بر تجهیزات خنک کننده آبی کدر نشان داده شده است که روی میلگرد در آسیاب بار در شرکت گروه آهن و فولاد هندان اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]برتری و برتری تجهیزات خنک کنندگی آب گل آلود در میلگرد در کارخانه میلگرد در شرکت آهن و فولاد Handan نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گل الود (صفت)
thick, bedraggled, muddy, shod, turbid, feculent

تیره (صفت)
obscure, thick, dark, dim, black, gloomy, heavy, somber, sombre, muddy, turbid, murky, fuzzy, murk, nebulous, caliginous, overcast, cloudy, lurid, indistinct, tawny, darkling, fulvous, fuscous, inky

مه الود (صفت)
turbid, caliginous, foggy, brumous, fogbound

کدر (صفت)
opaque, glum, turbid, canescent, low-spirited

درهم و برهم (صفت)
intricate, desultory, turbid, sloppy, topsy-turvy, untidy, unorganized, woebegone, tangly

تخصصی

[زمین شناسی] گل آلود، کثیف - به هم خورده یا آشفته شده، مثلاً بوسیله رسوب، غیرشفاف یا نیمه شفاف، تیره بر اثر مواد معلق. مانند یک رود رسوب دار که به درون یک دریاچه جریان می یابد. در ظاهر فیزیکی ابری یا گل آلود بودن. مانند ظاهر یک فلدسپات که حاوی ادخال های ریز است. - مقایسه شود با: کدر، گل آلود.
[نساجی] ترکیب کدر - تیرگی - تیره - کثیف

انگلیسی به انگلیسی

• muddy, cloudy, murky, opaque; muddled, confused
turbid water or air is full of mud or dirt, and is usually swirling about; a literary word.

پیشنهاد کاربران

کدر بودن ( کدورت سیال )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : turbidity
✅️ صفت ( adjective ) : turbid
✅️ قید ( adverb ) : _
غیرشفاف، کدر

بپرس