turban

/ˈtɜːrbən//ˈtɜːbən/

معنی: عمامه، دستار، کلاه عمامه مانند
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی: دولبند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: turbanlike (adj.)
(1) تعریف: a head covering worn esp. by Muslim men, consisting of a long piece of cloth wrapped several times around the head.

(2) تعریف: any similar head covering.

(3) تعریف: a close-fitting women's hat that resembles this covering.

جمله های نمونه

1. he cocks his turban
او عمامه را یک وری سر می گذارد.

2. His head was covered with a khaki turban.
[ترجمه گوگل]سرش را با عمامه خاکی پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان]سرش با یک عمامه خاکی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. James looks strange with a turban around his head.
[ترجمه گوگل]جیمز با عمامه دور سرش عجیب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]سر جیمز با عمامه به سر و روی سرش عجیب و غریب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The farmer stood back and scratched under his turban, assessing the damage to my vehicle.
[ترجمه گوگل]کشاورز عقب ایستاد و زیر عمامه خود را خراشید و خسارت وارد شده به وسیله نقلیه من را ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]کشاورز برگشت و زیر عمامه خودش را خاراند و آسیب های وارده به وسیله نقلیه من را ارزیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prince's head was cleaned, wrapped in a turban and presented to Aurangzeb on a golden dish.
[ترجمه گوگل]سر شاهزاده را تمیز کردند و در عمامه پیچیدند و در ظرفی طلایی به اورنگ زیب دادند
[ترجمه ترگمان]سر شاهزاده کاملا تمیز شد و در یک عمامه پنهان شد و در یک غذای طلایی به Aurangzeb تقدیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a young Sikh in a red turban, wearing a blue quilted jacket despite the heat.
[ترجمه گوگل]سیک جوانی بود که عمامه قرمز پوشیده بود و با وجود گرما یک ژاکت لحاف آبی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]یک سیک جوان در یک عمامه قرمز نشسته بود و با وجود گرما یک ژاکت پشمی آبی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The man had fashioned a turban from a strip of torn cloth.
[ترجمه گوگل]مرد از یک نوار پارچه پاره عمامه درست کرده بود
[ترجمه ترگمان]مرد دستار به سر داشت که از یک پارچه کرباس پاره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She wore a sunbleached purple turban and presented fingernails long enough to make the spine shiver in sympathetic sensitivity.
[ترجمه گوگل]او یک عمامه بنفش سفید شده بر سر داشت و ناخن‌هایش را به اندازه‌ای بلند نشان می‌داد که ستون فقرات را با حساسیت دلسوزانه می‌لرزید
[ترجمه ترگمان]او یک عمامه ارغوانی رنگی پوشیده بود و ناخن های خود را به اندازه کافی بالا می کشید تا ستون فقرات در حساسیت sympathetic بلرزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Roll into a turban; place in the centre of filo layers and set aside.
[ترجمه گوگل]در عمامه بغلتانید؛ وسط لایه های فیلو قرار دهید و کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]به عمامه پناه ببرید؛ در وسط لایه های filo قرار دهید و کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using a teaspoon, fill the trout turban. Gather up four corners of filo, twist into a bundle.
[ترجمه گوگل]با قاشق چایخوری عمامه ماهی قزل آلا را پر کنید چهار گوشه فیلو را جمع کنید و در یک بسته بچرخانید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک قاشق چای خوری، the را پر کنید چهار گوشه of را جمع کرده و به یک بسته تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A middle-aged woman, wearing what looked like a turban, was looking out at the night.
[ترجمه گوگل]زن میانسالی که لباسی شبیه عمامه به سر داشت، به شب نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]یک زن میانسال که لباسی شبیه به عمامه به تن داشت، شب به بیرون نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Frozen Fish, Frozen Crab, Frozen Cephalopod, Frozen Raw Turban Shell, Frozen Cooked Conger Eel, Other Aquatic.
[ترجمه گوگل]ماهی منجمد، خرچنگ منجمد، سرپایان منجمد، پوسته عمامه خام منجمد، مارماهی کنگر پخته شده منجمد، سایر آبزیان
[ترجمه ترگمان]ماهی منجمد، Crab یخ زده، cephalopod منجمد، دستار یخ زده، Shell منجمد، Cooked conger، دیگر آبزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And He said, Let them put a clean turban upon his head.
[ترجمه گوگل]و گفت عمامه پاکیزه بر سرش بگذارند
[ترجمه ترگمان]و او گفت بگذارید یک دستار سفید به سرش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The liquid extract is transferred to the turban film evaporator to be turned into a concentrate.
[ترجمه گوگل]عصاره مایع به اواپراتور فیلم عمامه منتقل می شود تا به کنسانتره تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]برای تبدیل شدن به یک کنسانتره، عصاره مایع به دستگاه evaporator تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمامه (اسم)
headband, headdress, head hugger, turban

دستار (اسم)
turban

کلاه عمامه مانند (اسم)
turban

انگلیسی به انگلیسی

• type of headdress consisting of a cloth wrapped around the head; close-fitting brimless hat worn by women
a turban is a head-covering worn by a hindu, muslim, or sikh man. it consists of a long piece of cloth wound round and round his head.

پیشنهاد کاربران

عمامه هندی ها هم همین است
T3r. bn
عمامه
پوششی برای سر با سبک های گوناگون میان مردم خاورمیانه و شمال آفریقا و جنوب آسیا
دستار یا عمّامه یا دولبند گونه ای سربند با سبک های گوناگون میان مردم غرب اسیا و شمال آفریقا و جنوب آسیاست. به شخصی که عمامه بر سر دارد مُعَمَّم می گویند. در هندوستان نیز عمامه بسته می شود، و نیز در میانِ همهٔ روحانیان مسلمان در جهان گونه ای از آن بسته می شود. در سده های میانه، در جهان اسلام همهٔ مردان سعی می کردند عمامه یا دستار بر سر بگذارند؛ به طوری که نداشتنِ آن را نشانهٔ �مست بودن� �مرد نبودن� �خارجی بودن� و نابالغ و… می دانستند. پیش از اسلام، عمامه سربندِ زنان مکّه نیز بوده است. انواع عمامه به سه نوع، سفید، سیاه، و سبز تقسیم بندی می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

معنای لغت
در تمامی زبان های از ریشه لاتین و یونانی عمامه را �توربان� ( Turban ) می نامند که از زبان فارسی برگرفته شده. [نیازمند منبع] فرهنگ دهخدا آورده: �دول بند� دستار و عمّامه را گویند که توربان متداول در فرانسه به معنی عمامه مأخوذ از کلمهٔ دولبند فارسی است. �دول بند� یا �دولبند� ( Dolband ) در زبان ها غربی تبدیل به توربان گشته
Turban
Type of headwear
A turban ( from Persian دولبند , dulband; via Middle French turbant ) is a type of headwear based on cloth winding. Featuring many variations, it is worn as customary headwear by people of various cultures. Communities with prominent turban - wearing traditions can be found in the Indian subcontinent, Southeast Asia, the Arabian Peninsula, the Middle East, the Balkans, the Caucasus, Central Asia, North Africa, West Africa, East Africa, and amongst some Turkic peoples in Russia as well as Ashkenazi Jews

بپرس