tungsten

/ˈtəŋstən//ˈtʌŋstən/

معنی: تنگستن، تونگستن، فلزی از جنس کروم
معانی دیگر: (شیمی) تنگستن (عنصر فلزی سفید و سخت و سنگین و خاکستری فام - نشان: w، وزن اتمی: 183/85، شماره ی اتمی: 74، چگالی: 19/35، نقطه ی گداز: 3410 درجه سانتیگراد، نقطه ی جوش: 5927 درجه سانتیگراد )

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: tungstenic (adj.)
• : تعریف: a chemical element that has seventy-four protons in each nucleus and that occurs in pure form as a gray metal solid with an extremely high melting point, used esp. in heat-resistant alloys and to make filaments for high-powered electric lamps; wolfram. (symbol: W)

جمله های نمونه

1. The filaments of light bulbs are made from tungsten wire.
[ترجمه گوگل]رشته های لامپ از سیم تنگستن ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]لامپ های تنگستن از سیم تنگستن ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the future, demand for metals like tungsten will outrun supply.
[ترجمه گوگل]در آینده، تقاضا برای فلزاتی مانند تنگستن از عرضه پیشی خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]در آینده، تقاضا برای فلزات مانند تنگستن از عرضه پیشی خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its mountains contained gold, silver, copper, iron, and tungsten.
[ترجمه گوگل]کوه های آن حاوی طلا، نقره، مس، آهن و تنگستن بودند
[ترجمه ترگمان]کوهستان آن شامل طلا، نقره، آهن و tungsten بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Roma table Grillo low-voltage tungsten halogen lamp with dimmer switch.
[ترجمه گوگل]رومیزی رومیزی لامپ هالوژن تنگستن ولتاژ پایین Grillo با کلید دیمر
[ترجمه ترگمان]Roma Roma لامپ هالوژن tungsten با ولتاژ پایین با سوئیچ روشن تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It uses Tungsten Plug technology, which helps integrate the various elements in the chip in as small a package as possible.
[ترجمه گوگل]این دستگاه از فناوری پلاگین تنگستن استفاده می‌کند که به ادغام عناصر مختلف در تراشه در یک بسته کوچک تا حد امکان کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]این کار از فن آوری Plug Tungsten استفاده می کند که به یکپارچه سازی عناصر مختلف درون چیپ به عنوان یک بسته کوچک کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The other metal used for anti-tank rounds is tungsten, which is also very hard and dense.
[ترجمه گوگل]فلز دیگری که برای گلوله های ضد تانک استفاده می شود، تنگستن است که همچنین بسیار سخت و متراکم است
[ترجمه ترگمان]دیگر فلز مورد استفاده برای راند ضد تانک، تنگستن است که بسیار سخت و متراکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Copper, zinc, arsenic and tungsten are associated with tin in quartz-tourmaline veins.
[ترجمه گوگل]مس، روی، آرسنیک و تنگستن با قلع در رگه های کوارتز-تورمالین مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]مس، روی، آرسنیک و تنگستن با قلع در رگ های کوارتز - tourmaline مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oxygen adsorbs on tungsten.
[ترجمه گوگل]اکسیژن روی تنگستن جذب می شود
[ترجمه ترگمان]اکسیژن adsorbs روی تنگستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The intensity of the tungsten blue complex is proportional to the concentration of uric acid in the specimen. 20
[ترجمه گوگل]شدت کمپلکس آبی تنگستن متناسب با غلظت اسید اوریک در نمونه است 20
[ترجمه ترگمان]شدت مجتمع آبی تنگستن متناسب با غلظت اسید اوره در نمونه است ۲۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The illumination source was either a single tungsten lamp or this plus a conventional warm white striplight as appropriate.
[ترجمه گوگل]منبع روشنایی یا یک لامپ تنگستن منفرد یا این به علاوه یک نور سفید گرم معمولی در صورت لزوم بود
[ترجمه ترگمان]منبع روشنایی یا یک لامپ تنگستن یا این به علاوه یک لامپ سفید گرم معمولی نیز مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These are simple combinations of metals like chromium, tungsten, iron or nickel, with carbon monoxide.
[ترجمه گوگل]اینها ترکیبات ساده ای از فلزات مانند کروم، تنگستن، آهن یا نیکل با مونوکسید کربن هستند
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات ساده از فلزات مانند کروم، تنگستن، آهن یا نیکل و با مونوکسید کربن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The electrodeposition of nickel - tungsten alloy performs as instantaneous nucleation followed by three dimensional growth.
[ترجمه گوگل]رسوب الکتریکی آلیاژ نیکل - تنگستن به صورت هسته زایی آنی و به دنبال آن رشد سه بعدی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]The آلیاژ نیکل - تنگستن به عنوان جوانه زنی آنی عمل می کند و بدنبال رشد سه بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lanthanum - tungsten electrode is the substitution product of thorium - tungsten electrode because of its freedom from radioactivity.
[ترجمه گوگل]الکترود لانتانیم - تنگستن به دلیل عاری بودن از رادیواکتیویته محصول جایگزین الکترود توریم - تنگستن است
[ترجمه ترگمان]الکترود Lanthanum - تنگستن است که به خاطر آزادی از رادیواکتیویته، جانشین جانشینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tungsten ore inXingluokeng pertains to a symbiotic fine granite vein - type wolframite and scheelite deposit.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن تنگستن inXingluokeng مربوط به یک رگه گرانیت ریز همزیست - نوع ولفرامیت و رسوب شیلیت است
[ترجمه ترگمان]سنگ ore tungsten مربوط به یک رگه قوی symbiotic - نوع wolframite و رسوب scheelite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنگستن (اسم)
tungsten

تونگستن (اسم)
tungsten

فلزی از جنس کروم (اسم)
tungsten

تخصصی

[شیمی] تنگستن - عنصر فلزى سفید و سخت و سنگین و خاکسترى فام
[عمران و معماری] تنگستن
[برق و الکترونیک] تنگستن عنصر شیمیایی فلزی سنگین، سخت، خاکستری - سفید با عدد اتمی 74 و وزن اتمی 183/85 . نقطه ذوب آن 3370 درجه سلسیوس و رسانا است . می توان آن را به صورت سیمهای نازک برای ساخت فیلمان لامپهای التهابی در آورد یا به صورت پیچکهایی برای ساخت گرم کننده های لامپهای الکترونی پیچید . همچنین برای ساختن مقاومتهای توان بالا، آن را روی هسته های عایق می چیند و به عنوان الکترود در جوشکاری نیز به کار می رود . تنگستن ضریب دمایی منفی( TCR ) دارد.

انگلیسی به انگلیسی

• (w) bright-gray rare metallic element having a high melting point and used in alloys of metal(chemistry); element found in electric lamp filaments and high-speed cutting tools
tungsten is a greyish-white metal.

پیشنهاد کاربران

بپرس