1. The filaments of light bulbs are made from tungsten wire.
[ترجمه گوگل]رشته های لامپ از سیم تنگستن ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]لامپ های تنگستن از سیم تنگستن ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In the future, demand for metals like tungsten will outrun supply.
[ترجمه گوگل]در آینده، تقاضا برای فلزاتی مانند تنگستن از عرضه پیشی خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]در آینده، تقاضا برای فلزات مانند تنگستن از عرضه پیشی خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Its mountains contained gold, silver, copper, iron, and tungsten.
[ترجمه گوگل]کوه های آن حاوی طلا، نقره، مس، آهن و تنگستن بودند
[ترجمه ترگمان]کوهستان آن شامل طلا، نقره، آهن و tungsten بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Roma table Grillo low-voltage tungsten halogen lamp with dimmer switch.
[ترجمه گوگل]رومیزی رومیزی لامپ هالوژن تنگستن ولتاژ پایین Grillo با کلید دیمر
[ترجمه ترگمان]Roma Roma لامپ هالوژن tungsten با ولتاژ پایین با سوئیچ روشن تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It uses Tungsten Plug technology, which helps integrate the various elements in the chip in as small a package as possible.
[ترجمه گوگل]این دستگاه از فناوری پلاگین تنگستن استفاده میکند که به ادغام عناصر مختلف در تراشه در یک بسته کوچک تا حد امکان کمک میکند
[ترجمه ترگمان]این کار از فن آوری Plug Tungsten استفاده می کند که به یکپارچه سازی عناصر مختلف درون چیپ به عنوان یک بسته کوچک کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The other metal used for anti-tank rounds is tungsten, which is also very hard and dense.
[ترجمه گوگل]فلز دیگری که برای گلوله های ضد تانک استفاده می شود، تنگستن است که همچنین بسیار سخت و متراکم است
[ترجمه ترگمان]دیگر فلز مورد استفاده برای راند ضد تانک، تنگستن است که بسیار سخت و متراکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Copper, zinc, arsenic and tungsten are associated with tin in quartz-tourmaline veins.
[ترجمه گوگل]مس، روی، آرسنیک و تنگستن با قلع در رگه های کوارتز-تورمالین مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]مس، روی، آرسنیک و تنگستن با قلع در رگ های کوارتز - tourmaline مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Oxygen adsorbs on tungsten.
10. The intensity of the tungsten blue complex is proportional to the concentration of uric acid in the specimen. 20
[ترجمه گوگل]شدت کمپلکس آبی تنگستن متناسب با غلظت اسید اوریک در نمونه است 20
[ترجمه ترگمان]شدت مجتمع آبی تنگستن متناسب با غلظت اسید اوره در نمونه است ۲۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The illumination source was either a single tungsten lamp or this plus a conventional warm white striplight as appropriate.
[ترجمه گوگل]منبع روشنایی یا یک لامپ تنگستن منفرد یا این به علاوه یک نور سفید گرم معمولی در صورت لزوم بود
[ترجمه ترگمان]منبع روشنایی یا یک لامپ تنگستن یا این به علاوه یک لامپ سفید گرم معمولی نیز مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These are simple combinations of metals like chromium, tungsten, iron or nickel, with carbon monoxide.
[ترجمه گوگل]اینها ترکیبات ساده ای از فلزات مانند کروم، تنگستن، آهن یا نیکل با مونوکسید کربن هستند
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات ساده از فلزات مانند کروم، تنگستن، آهن یا نیکل و با مونوکسید کربن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The electrodeposition of nickel - tungsten alloy performs as instantaneous nucleation followed by three dimensional growth.
[ترجمه گوگل]رسوب الکتریکی آلیاژ نیکل - تنگستن به صورت هسته زایی آنی و به دنبال آن رشد سه بعدی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]The آلیاژ نیکل - تنگستن به عنوان جوانه زنی آنی عمل می کند و بدنبال رشد سه بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lanthanum - tungsten electrode is the substitution product of thorium - tungsten electrode because of its freedom from radioactivity.
[ترجمه گوگل]الکترود لانتانیم - تنگستن به دلیل عاری بودن از رادیواکتیویته محصول جایگزین الکترود توریم - تنگستن است
[ترجمه ترگمان]الکترود Lanthanum - تنگستن است که به خاطر آزادی از رادیواکتیویته، جانشین جانشینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The tungsten ore inXingluokeng pertains to a symbiotic fine granite vein - type wolframite and scheelite deposit.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن تنگستن inXingluokeng مربوط به یک رگه گرانیت ریز همزیست - نوع ولفرامیت و رسوب شیلیت است
[ترجمه ترگمان]سنگ ore tungsten مربوط به یک رگه قوی symbiotic - نوع wolframite و رسوب scheelite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید