tuned

/ˈtuːnd//tjuːnd/

معنی: کوک شده، میزان شده، وفق یافته
معانی دیگر: میزان شده، وفق یافته، کوک شده

جمله های نمونه

1. before the concert they tuned their instruments
پیش از کنسرت،سازهای خود را کوک کردند.

2. this car's engine needs to be repaired and tuned up
موتور این اتومبیل باید تعمیر و میزان شود.

3. All the musical instruments had been tuned up before the concert began.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع کنسرت تمام آلات موسیقی کوک شده بود
[ترجمه ترگمان]تمام آلات موسیقی پیش از شروع کنسرت به صدا درآمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His radio is permanently tuned to Radio
[ترجمه گوگل]رادیو او به طور دائم با رادیو تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]رادیو او برای همیشه به رادیو گوش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the orchestra had tuned up, the conductor walked on to the stage.
[ترجمه گوگل]پس از تنظیم ارکستر، رهبر ارکستر به سمت صحنه رفت
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه ارکستر به صدا درآمد، رهبر ارکستر به روی صحنه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These instruments are very finely tuned.
[ترجمه نیلوفر] این آلات موسیقی به خوبی کوک شده اند
|
[ترجمه گوگل]این سازها بسیار دقیق کوک شده اند
[ترجمه ترگمان]این ابزار به خوبی تنظیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He tuned his radio to the police frequency.
[ترجمه گوگل]او رادیو خود را روی فرکانس پلیس تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]رادیو را با فرکانس پلیس تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The radio was tuned to the BBC World Service.
[ترجمه گوگل]رادیو برای سرویس جهانی بی بی سی تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]این رادیو با سرویس جهانی بی بی سی تنظیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They tuned up and sang a song.
[ترجمه گوگل]کوک کردند و آهنگی خواندند
[ترجمه ترگمان]آن ها را صدا کردند و یک آهنگ خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She just doesn't seem to be tuned in to her students' needs.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که او به نیازهای شاگردانش توجهی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که او به نیازهای دانش آموزانش توجه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More than 150 million Americans tuned in to watch the final episode.
[ترجمه گوگل]بیش از 150 میلیون آمریکایی برای تماشای قسمت پایانی کوک شدند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۱۵۰ میلیون آمریکایی برای تماشای اپیزود نهایی به این موضوع توجه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Before he began to play, Harry tuned up his banjo.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع نواختن، هری بانجو خود را کوک کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از این که شروع به بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She tuned her television set to the film channel.
[ترجمه گوگل]او دستگاه تلویزیون خود را روی کانال فیلم تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون خود را روی کانال فیلم تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The project is still under discussion, so stay tuned.
[ترجمه گوگل]این پروژه هنوز در دست بحث است، پس با ما همراه باشید
[ترجمه ترگمان]این پروژه هنوز تحت بحث است، بنابراین تنظیم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Voters always elect the candidate most tuned in to their needs.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان همیشه نامزدی را انتخاب می کنند که بیشترین هماهنگی را با نیازهای آنها داشته باشد
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان همواره نامزد را برای نیازهای خود انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوک شده (صفت)
keyed, tuned

میزان شده (صفت)
tuned

وفق یافته (صفت)
tuned

تخصصی

[برق و الکترونیک] تنظیم شده

پیشنهاد کاربران

Stay tuned
در جریان باشید
stay tuned
بمونی برام
چف شدن به طور دقیق و بدون عیب
These same factors are very unlikely to be so finely tuned for worlds elsewhere in the universe
عامل های مثل این خیلی بعید به نظر می رسد که اینقدر دقیق و منظم برای دیگر جهان های عالم هستی درست شده باشد
کنترل
stay tuned: گوش به زنگ باشید [برای خبری که به زودی می آید]
Stay tuned for yourself and yourself

بپرس