tumultuously

جمله های نمونه

1. Lacking its tumultuously fruitful influence, our mental lives would be almost as barren as the moon.
[ترجمه گوگل]زندگی ذهنی ما بدون تأثیر پر فراز و نشیب آن تقریباً به اندازه ماه بی ثمر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر نفوذ tumultuously، زندگی روحی ما تقریبا به اندازه ماه خشک و بی آب و علف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Now her bosom rose and fell tumultuously.
[ترجمه گوگل]حالا سینه‌اش به‌طور متلاطم بالا و پایین می‌رفت
[ترجمه ترگمان]اکنون سینه اش از جا برخاست و درهم فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A mighty spirit of revolt heaved tumultuously within him.
[ترجمه گوگل]روح قدرتمندی از شورش در درون او موج می زد
[ترجمه ترگمان]روحیه قوی عصیان در او موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The crowd was demonstrating tumultuously.
[ترجمه گوگل]جمعیت با شورش تظاهرات می کردند
[ترجمه ترگمان]جمعیت درهم و برهم خود را به نمایش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the grey of the morning the two students, pallid and haggard from anxiety and with the terror of their adventure still beating tumultuously in their blood, met at the medical college.
[ترجمه گوگل]در خاکستری صبح، دو دانشجو، رنگ پریده و بی حال از اضطراب و در حالی که وحشت ماجراجویی آنها همچنان در خونشان می کوبید، در دانشکده پزشکی به هم رسیدند
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، دو دانشجو، رنگ پریده و فرسوده از اضطراب و وحشت از ماجرای آن ها، هنوز درهم و برهم در خون خود درهم می آمیختند، و در دانشکده پزشکی به یکدیگر برخوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later I slowly crawled under the ramp, flow relented a lot, beating tumultuously bereave barely portrayed the mood also slightly to settle.
[ترجمه گوگل]بعداً من به آرامی زیر سطح شیب دار خزیدم، جریان کاهش یافت، ضرب و شتم غمگین غمگین به سختی به تصویر کشیده خلق و خوی نیز کمی به حل و فصل
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی که به آهستگی از شیب به پایین خزیدم، جریان زیاد شد، و به سختی می توانستم حالت روحی او را به تصویر بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The window, tattooed with grape-shot, had lost glass and frame and was nothing now but a shapeless hole, tumultuously blocked with paving-stones.
[ترجمه گوگل]پنجره ای که با شات انگور خالکوبی شده بود، شیشه و قاب را از دست داده بود و اکنون چیزی جز یک سوراخ بی شکل نبود که به طور پرتلاطمی با سنگ فرش مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان]پنجره، خال کوبی شده با گلوله، شیشه و قاب را از دست داده بود و دیگر چیزی جز یک سوراخ بی شکل نبود که با سنگ های سنگفرش مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• turbulently, stormily, furiously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : tumult
✅️ صفت ( adjective ) : tumultuous
✅️ قید ( adverb ) : tumultuously

بپرس