• (1)تعریف: full of noise, commotion, or disorder; riotous. • متضاد: orderly, peaceful, quiet • مشابه: boisterous
- During this tumultuous period of revolution, many innocent lives were lost.
[ترجمه گوگل] در این دوره پر فراز و نشیب انقلاب، جان های بیگناه بسیاری از دست رفت [ترجمه ترگمان] در طی این دوره آشفته انقلاب، بسیاری از مردم بیگناه از دست رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: greatly disturbed or confused, as the emotions. • متضاد: tranquil • مشابه: turbulent
جمله های نمونه
1. a tumultuous welcome
خوشامد پر سر و صدا
2. His predecessor was accorded an equally tumultuous welcome.
[ترجمه امیر یزدی] از جد او نیز چنین استقبالی به عمل امده بود.
|
[ترجمه گوگل]سلف او به همان اندازه مورد استقبال قرار گرفت [ترجمه ترگمان]جد او نیز با چنان استقبالی روبهرو شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's been a tumultuous day at the international trade negotiations in Brussels.
[ترجمه گوگل]در مذاکرات تجاری بین المللی در بروکسل، روز پرآشوبی بود [ترجمه ترگمان]یک روز پر آشوب در مذاکرات تجاری بین المللی در بروکسل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The tumultuous Cultural Revolution was chiefly responsible for the searing desire for change in China.
[ترجمه گوگل]انقلاب پرفراز و نشیب فرهنگی عمدتاً مسئول میل شدید برای تغییر در چین بود [ترجمه ترگمان]انقلاب فرهنگی آشفته عمدتا مسئول آرزوی searing برای تغییر در چین بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. After the tumultuous events of 1990, Eastern Europe was completely transformed.
[ترجمه گوگل]پس از حوادث پر فراز و نشیب سال 1990، اروپای شرقی کاملاً متحول شد [ترجمه ترگمان]بعد از رویداده ای پر آشوب سال ۱۹۹۰، اروپای شرقی کاملا تغییر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mr Mandela was given a tumultuous reception in Washington.
[ترجمه شهرام کاکائی] در واشنگتن از آقای ماندلا استقبال پرغوغایی شد.
|
[ترجمه ب گنج جو] تو واشنگتن از آقای ماندلا یه پذیرایی جانانه و پر ازدحام به عمل اومد.
|
[ترجمه گوگل]از ماندلا در واشنگتن پذیرایی پر سر و صدا شد [ترجمه ترگمان]آقای ماندلا در واشنگتن یک میهمانی پر آشوب برپا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The victorious team were given a tumultuous welcome when they arrived home.
[ترجمه گوگل]تیم پیروز پس از رسیدن به خانه مورد استقبال پر سر و صدایی قرار گرفت [ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسیدند تیم پیروز یک خوشامد پرشوری به او دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His tumultuous triumph 5 years ago now seems a mere footnote in history.
[ترجمه گوگل]پیروزی پر فراز و نشیب او در 5 سال پیش، اکنون یک پاورقی صرف در تاریخ به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]پنج سال پیش پیروزی tumultuous او در تاریخ به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Dame Joan appeared to tumultuous applause and a standing ovation.
[ترجمه گوگل]دام ژان با تشویق شدید و تشویق ایستاده ظاهر شد [ترجمه ترگمان]خانم جون با تشویق و تشویق تماشاگران شروع به تشویق جمعیت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Delegates greeted the news with tumultuous applause.
[ترجمه گوگل]نمایندگان با تشویق های پر شور از این خبر استقبال کردند [ترجمه ترگمان]نمایندگان با تشویق پرشوری از این خبر استقبال کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was a tumultuous time in her life.
[ترجمه گوگل]دوران پرفراز و نشیبی در زندگی او بود [ترجمه ترگمان]دوران پر هیاهوی زندگیش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There the continuing tumultuous interest initially stunned Amelia.
[ترجمه گوگل]در آنجا، ادامه علاقه پرفراز و نشیب در ابتدا آملیا را متحیر کرد [ترجمه ترگمان]در آنجا ادامه علاقه tumultuous آملیا در ابتدا آملیا را گیج کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He received a tumultuous welcome.
[ترجمه گوگل]استقبال پر سر و صدایی از او شد [ترجمه ترگمان]استقبال گرمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Tumultuous applause greeted a surprised Gerald as he made his way up towards their Majesties.
[ترجمه گوگل]در حالی که جرالد متعجب شده به سمت اعلیحضرت آنها حرکت می کرد، تشویق های پر سر و صدا به استقبال او آمد [ترجمه ترگمان]با شنیدن صدای تشویق و تشویق جرالد، همچنان که راه خود را به سوی Majesties پیش می گرفت، با تعجب گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The prisoners were brought in by train to tumultuous shouts of revenge.
[ترجمه گوگل]زندانیان را با فریادهای انتقام جویانه با قطار آورده بودند [ترجمه ترگمان]زندانیان را با قطار به فریادهای پر هیاهوی انتقام آوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• loud, noisy, disorderly; riotous; raucous; emotionally or mentally agitated a tumultuous event is very noisy, because people are happy or excited; a literary word.
پیشنهاد کاربران
طوفانی
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Disorderly; characterized by chaos; loud and confused noise 🌪️ 🔍 مترادف: Turbulent ✅ مثال: The tumultuous crowd at the concert created an electrifying atmosphere.
پر فراز و نشیب پر تب و تاب پر تلاطم پرهیاهو جنجالی جنجال برانگیز