tumid

/ˈtjuːmɪd//ˈtjuːmɪd/

معنی: ورم کرده، باد کرده، متورم، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده
معانی دیگر: آماسیده، آماس کرده، ورم دار، tumescent بادکرده، مطنطن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tumidly (adv.), tumidity (n.), tumidness (n.)
(1) تعریف: swollen or enlarged, as a part or organ.

- a tumid abdomen
[ترجمه گوگل] یک شکم نازک
[ترجمه ترگمان] شکم پر از شکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of a protruding or bulging shape.

- banners tumid in the breeze
[ترجمه گوگل] بنرها در وزش باد
[ترجمه ترگمان] پرچم ها در باد تکان می خوردند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: pompous or bombastic; overblown; turgid.

- tumid oratory
[ترجمه گوگل] سخنوری تومید
[ترجمه ترگمان] سخنوری و فصاحت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The intragastric tumid type again can be classified into protuberant, two peaks and fungoid subgroup.
[ترجمه گوگل]نوع تومید داخل معده را می توان دوباره به زیرگروه برآمدگی، دو پیک و قارچی طبقه بندی کرد
[ترجمه ترگمان]این گروه را می توان دوباره به صورت protuberant، دو قله و زیر گروه fungoid طبقه بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My eyelid has been tumid since yesterday.
[ترجمه گوگل]پلکم از دیروز کدر شده
[ترجمه ترگمان]پلک می زنم از دیروز تا حالا پلک زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They tumid off the main highway onto a winding gravel road.
[ترجمه گوگل]آنها از بزرگراه اصلی به سمت جاده شنی پر پیچ و خم می روند
[ترجمه ترگمان]از بزرگراه اصلی خارج شدند و روی جاده شنی پرپیچ و خمی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mother couldn't help sobbing. Wiping her red and tumid eyes full of blood streaks, she said, "Your father has just fallen asleep, always hurt to wake up more than ten times a night. "
[ترجمه گوگل]مادر نمی توانست جلوی گریه اش را بگیرد چشمان قرمز و ژولیده اش را که پر از رگه های خون بود پاک کرد و گفت: پدرت تازه خوابیده است، همیشه از این که بیش از ده بار در شب بیدار می شود ناراحت است
[ترجمه ترگمان]مادر نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد او با چشمان قرمز و tumid پر از رگه های خون را پاک کرد و گفت: \" پدرت الان خوابیده و هر شب بیش از ده بار از خواب بیدار می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Schoolboy how pouch of purify black, tumid ?
[ترجمه گوگل]دانش آموز چگونه کیسه پاک سیاه و سفید، تومید؟
[ترجمه ترگمان]چه کیسه purify، tumid؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My eyelid has been tumid since yesterday. This morning it became worse. So painful!
[ترجمه گوگل]پلکم از دیروز کدر شده امروز صبح بدتر شد خیلی دردناک!
[ترجمه ترگمان]پلک می زنم از دیروز تا حالا پلک زدن امروز صبح حالش بدتر شد خیلی دردناک است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The anti-inflammatory treatment is an effective way for dynamic observation of the changes of single tumid pneumonitis foci.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری درمان ضد التهابی روشی مؤثر برای مشاهده پویا تغییرات کانون‌های پنومونی تومید منفرد است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رفتار ضد التهاب یک راه موثر برای مشاهده پویا تغییرات واحد tumid pneumonitis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flower of choice mint, gold and pleasant chrysanthemum and so on can eliminate oil of tumid plant essence of life to massage, hold concurrently lightsome with life-giving effect, very appropriate.
[ترجمه گوگل]گل انتخابی نعناع، ​​طلا و گل داوودی دلپذیر و غیره می تواند روغن اسانس گیاهی را برای ماساژ از بین ببرد، به طور همزمان سبک با اثر حیات بخش، بسیار مناسب نگه دارد
[ترجمه ترگمان]گل انتخاب نعناع، طلا و chrysanthemum مطبوع و به همین دلیل می تواند عصاره عصاره گیاهان of را از بین ببرد و همزمان با اثر بخشیدن به زندگی همزمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every new device on the market is, to return to Eliot, "Filled with fancies and empty of meaning / Tumid apathy with no concentration".
[ترجمه گوگل]هر وسیله جدید در بازار، برای بازگشت به الیوت، "پر از خیال و تهی از معنا / بی تفاوتی تومید بدون تمرکز" است
[ترجمه ترگمان]هر دستگاه جدیدی که در بازار است، بازگشت به الیوت است، \"پر شده از تخیلات و خالی از بی علاقگی و بی علاقگی بدون تمرکز\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before 199 Mdm Woo was in very poor health and had insomnia. She often caught cold, fever, sore throat and tumid stomach.
[ترجمه گوگل]قبل از سال 199 ام دی ام وو در سلامتی بسیار ضعیفی بود و بی خوابی داشت او اغلب دچار سرماخوردگی، تب، گلودرد و شکم می‌شد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ۱۹۹ و وو Mdm برای بی خوابی بسیار ضعیف باشد و بی خوابی داشته باشد اغلب سرما، تب و گلو درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم کرده (صفت)
angry, swollen, tumescent, blubbery, blown, distent, nodular, tumid

باد کرده (صفت)
ventricular, tumescent, baggy, puffy, billowy, bouffant, protuberant, ventricose, turgid, tumid, turgescent

متورم (صفت)
inflamed, swollen, inflated, ventricose, dropsical, turgid, gouty, tumorous, tumid, turgescent, torose, tumefacient

پر اب و تاب (صفت)
tumescent, flatulent, rotund, magniloquent, ornate, grandiose, tumid

ورقلنبیده (صفت)
tumescent, tumid, stalk-eyed

اماس کرده (صفت)
swollen, tumescent, tumid

اماسیده (صفت)
tumescent, tumid

انگلیسی به انگلیسی

• swollen, puffy; bombastic; bulging

پیشنهاد کاربران

بپرس