tumescent

/tuːˈmesənt//tjuːˈmesnt/

معنی: ورم کرده، باد کرده، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده
معانی دیگر: tumid بادکرده، متورم، مطنطن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: being or becoming swollen.

جمله های نمونه

1. It's funny that I 've treated the tumescent bump on my arm as a cowry these two days and for fear that something maybe wrong.
[ترجمه گوگل]خنده دار است که من این دو روز با برآمدگی متورم بازویم به عنوان یک گاوچران رفتار کردم و از ترس اینکه شاید مشکلی پیش آمده باشد
[ترجمه ترگمان]جالبه که من این دو روز با the با the برخورد کردم و از اینکه یه چیزی ممکنه اشتباه باشه با arm برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective:To discuss the effect of tumescent liposuction technique combined with trans- areolar micro-incision for simple mastectomy on correction of male gynecomastia.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر روش لیپوساکشن تامسنت همراه با میکرو برش ترانس آرئولار برای ماستکتومی ساده بر اصلاح ژنیکوماستی مردانه
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بحث در مورد تاثیر تکنیک tumescent liposuction با incision trans - areolar برای برداشتن mastectomy ساده بر روی اصلاح of مذکر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With stiff upper lips always our most tumescent feature, hammered shagging is The British Way.
[ترجمه گوگل]با لب‌های بالایی سفت و سفت، همیشه برجسته‌ترین ویژگی ما، کوبیدن چکشی The British Way است
[ترجمه ترگمان]با لبه ای سفت و محکم همیشه بهترین ویژگی ما، که به آن ضربه زده می شود، روش انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective : To study the clinical effect of tumescent technique in multi - position liposuction.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر بالینی تکنیک تامسنت در لیپوساکشن چند موقعیتی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر بالینی تکنیک tumescent در liposuction چند وجهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods 24 cases of underbelly fat accumulation underwent tumescent liposuction technique.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 24 مورد تجمع چربی زیر شکم تحت تکنیک لیپوساکشن تامسنت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۲۴ مورد تجمع چربی بدن تحت روش tumescent liposuction قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion Tumescent technique is effective and safe and can be applied in the treatment of obesity.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تکنیک Tumescent موثر و بی خطر است و می تواند در درمان چاقی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش tumescent موثر و ایمن است و می تواند در درمان چاقی به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To explore curative effect and prevention of complication of tumescent Liposuction technique.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمانی و پیشگیری از عوارض تکنیک لیپوساکشن تومسنت
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر درمانی و پیش گیری از پیچیدگی روش tumescent liposuction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion This study provides the basis for high - dosage lidocaine administration in tumescent liposuction.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این مطالعه مبنایی برای تجویز لیدوکائین با دوز بالا در لیپوساکشن تامسنت فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این مطالعه مبنایی برای مدیریت lidocaine - در tumescent liposuction فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم کرده (صفت)
angry, swollen, tumescent, blubbery, blown, distent, nodular, tumid

باد کرده (صفت)
ventricular, tumescent, baggy, puffy, billowy, bouffant, protuberant, ventricose, turgid, tumid, turgescent

پر اب و تاب (صفت)
tumescent, flatulent, rotund, magniloquent, ornate, grandiose, tumid

ورقلنبیده (صفت)
tumescent, tumid, stalk-eyed

اماس کرده (صفت)
swollen, tumescent, tumid

اماسیده (صفت)
tumescent, tumid

تخصصی

[نساجی] متورم - باد کرده

انگلیسی به انگلیسی

• swollen, puffy; affected by many emotions; bombastic
something that is tumescent is swelling so that it is becoming larger; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس