tumescence

/tjuːˈmesns//tjuːˈmesns/

معنی: ورم، اماس، حالت تورم
معانی دیگر: باد کردگی، آماس، آماسیدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of being swollen or enlarged.

(2) تعریف: a swollen or enlarged part or organ.

جمله های نمونه

1. A chronic lack of tumescence, i. e. a lack of erection, can have a variety of physical causes such as injuries, diseases, and disorders - from a severing of nerves to diabetes and prostate cancer.
[ترجمه گوگل]فقدان مزمن تومسانس، i ه فقدان نعوظ، می‌تواند دلایل فیزیکی مختلفی مانند جراحات، بیماری‌ها و اختلالات داشته باشد - از قطع شدن اعصاب گرفته تا دیابت و سرطان پروستات
[ترجمه ترگمان]فقدان مزمن of، i ای فقدان تولید، می تواند انواع دلایل فیزیکی مانند آسیب ها، بیماری ها و اختلالات را داشته باشد - از قطع رابطه عصبی تا دیابت و سرطان پروستات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tumescence problems can have physical or psychosocial causes .
[ترجمه گوگل]مشکلات تومسانس می تواند دلایل جسمی یا روانی اجتماعی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مشکلات tumescence می تواند دلایل فیزیکی یا روانی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Men who have tumescence problems, i. e. erection difficulties, should undergo a special overnight test in order to rule out physical causes.
[ترجمه گوگل]مردانی که مشکلات تومسانس دارند، i ه مشکلات نعوظ، باید تحت یک آزمایش ویژه یک شبه قرار گیرد تا علل فیزیکی را رد کند
[ترجمه ترگمان]مردانی که دچار مشکل شده اند، i ای برای رفع مشکلات جسمی باید یک آزمون شبانه ویژه را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Indeed, a man's frequent tumescence problems may be the first signs of some developing serious illness.
[ترجمه گوگل]در واقع، مشکلات مکرر طوفان مرد ممکن است اولین نشانه ابتلا به برخی بیماری های جدی باشد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، مشکلات مکرر یک مرد ممکن است اولین نشانه های بیماری جدی در حال توسعه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, tumescence problems in men can be successfully treated in many cases.
[ترجمه گوگل]امروزه مشکلات تومسانس در مردان در بسیاری از موارد با موفقیت قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]امروزه، مشکلات tumescence در مردان می تواند با موفقیت در بسیاری از موارد درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the event of tumescence, a male is supposed to drape himself with a towel and then jump into the pool.
[ترجمه گوگل]در صورت طغیان، یک مرد قرار است خود را با حوله بپوشاند و سپس به داخل استخر بپرد
[ترجمه ترگمان]در صورت of، یک مرد قرار است خود را با یک حوله به دور بیاندازد و سپس به درون استخر شیرجه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objectives: To study the relationship between nocturnal penile tumescence and nitrous acid concentration changes in urine at night.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه رابطه بین افزایش وزن شبانه آلت تناسلی و تغییرات غلظت اسید نیتروژن در ادرار در شب
[ترجمه ترگمان]اهداف: برای بررسی رابطه بین tumescence penile شبانه و غلظت اسید نیترو در ادرار در شب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nocturnal penile tumescence monitoring is one of the most effective methods to differentiate between organic and psychological erectile dysfunctions.
[ترجمه گوگل]نظارت بر ورم آلت تناسلی شبانه یکی از مؤثرترین روش‌ها برای افتراق بین اختلالات نعوظ ارگانیک و روانی است
[ترجمه ترگمان]مانیتورینگ tumescence خاره ای آلت یکی از موثرترین روش ها برای تمایز بین نامناسب erectile روانی و روانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once serious physical causes of tumescence problems have been excluded, there remain some "simple" or "natural" causes.
[ترجمه گوگل]پس از حذف علل فیزیکی جدی مشکلات طوفان، برخی از علل "ساده" یا "طبیعی" باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که علل فیزیکی جدی مشکلات tumescence حذف شد، برخی علل \"ساده\" یا \"طبیعی\" باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion: the relationship between nocturnal penile tumescence in extent and time and nitrous acid concentration changes in urine is positive correlation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: ارتباط بین وزش آلت تناسلی شبانه از نظر میزان و زمان و تغییرات غلظت اسید نیتروژن در ادرار همبستگی مثبت دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: رابطه بین tumescence penile شبانه تا حد و زمان و غلظت اسید نیترو در ادرار، همبستگی مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We imagine this crisp symbol scarlet with a powerful blush, scarlet also with the blood of tumescence.
[ترجمه گوگل]ما این نماد قرمز مایل به قرمز را با رژگونه ای قدرتمند، قرمز مایل به قرمز با خون طوفان تصور می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تصور می کنیم که این نماد سرخ و سرخ با سرخی قدرتمندی است، و همچنین با خون اندام تناسلی سرخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The means of measuring response varied from attitudinal statements to degree of penile tumescence.
[ترجمه گوگل]ابزار اندازه گیری پاسخ از اظهارات نگرشی تا درجه انبساط آلت تناسلی متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]ابزار اندازه گیری پاسخ از صورت های نگرشی به درجه tumescence penile متغیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A large cock confers unflappable confidence in life. Sexual prowess is no problem for the well-endowed man; just a glimpse of his tumescence will send women everywhere into orgasmic fits.
[ترجمه گوگل]یک خروس بزرگ به زندگی اعتماد به نفسی می دهد قدرت جنسی برای مرد دارای وقف مشکلی ندارد فقط یک نگاه اجمالی به شور و نشاط او زنان را در همه جا به ارگاسم می کشاند
[ترجمه ترگمان]یک کیر بزرگ که بااعتماد به نفس در زندگی وجود دارد شجاعت جنسی برای مرد مهربان هیچ مشکلی ندارد؛ فقط یک نظر اندام تناسلی زنانه را در هر جا که با آن جور در می اید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Several pharmaceutical companies are now marketing special medications that facilitate tumescence.
[ترجمه گوگل]چندین شرکت داروسازی در حال حاضر داروهای خاصی را به بازار عرضه می‌کنند که ورم را تسهیل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]درحالحاضر چندین شرکت داروسازی در حال بازاریابی داروهای خاص هستند که tumescence را تسهیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The here following text first deals with simple physical causes of tumescence problems and then with the most common psycho-social causes.
[ترجمه گوگل]متن زیر ابتدا به علل ساده فیزیکی مشکلات طوفان و سپس به شایع ترین علل روانی-اجتماعی می پردازد
[ترجمه ترگمان]متن زیر ابتدا با علل فیزیکی ساده مشکلات tumescence و سپس با شایع ترین علل روان شناسی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم (اسم)
bulge, tumidity, edema, dropsy, botch, tympany, swelling, bunny, tumor, node, tumefaction, turgidity, welt, tumescence

اماس (اسم)
inflammation, tumidity, edema, dilation, turgescence, poke, tumefaction, turgidity, tumescence

حالت تورم (اسم)
tumefaction, tumescence

انگلیسی به انگلیسی

• swelling, puffiness; condition of being tumescent

پیشنهاد کاربران

بادکردگی، ورم، آماس، انقباض، سفتی، شقی، راست شدگی، تورم
[پزشکی] تورم، ورم

بپرس