tumble down


معنی: فرو ریختن
معانی دیگر: (به ویژه ساختمان) مخروبه، ویران، فرو ریخته، در حال فروریزی، خراب، لغزان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: dilapidated or rickety, as if ready to fall apart.
مترادف: dilapidated, ramshackle, rickety, tottering
مشابه: broken-down, crumbling, decaying, decrepit, ruined, run-down, shaky, unstable

- an old tumble-down cottage
[ترجمه گوگل] یک کلبه قدیمی
[ترجمه ترگمان] یه کلبه قدیمی و قدیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a tumbledown building
ساختمان مخروبه

2. He lived in a small, tumbledown hut.
[ترجمه گوگل]او در یک کلبه کوچک و کوچک زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در یک کلبه کوچک قدیمی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most buildings are tumbledown and all but the main streets are eerily deserted.
[ترجمه گوگل]بیشتر ساختمان‌ها خراب هستند و همه به جز خیابان‌های اصلی به طرز وحشتناکی خلوت هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر ساختمان ها قدیمی هستند، اما خیابان های اصلی به طور ترسناکی خالی از سکنه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We moved on up to her tumbledown tower on the last crag of the village.
[ترجمه گوگل]ما به سمت برج رو به پایین او در آخرین صخره روستا حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در بالای برج روی آخرین صخره دهکده به سوی او حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We arrived at a tumbledown cottage, surrounded by overgrown rose bushes and a broken fence.
[ترجمه گوگل]به کلبه‌ای رسیدیم که بوته‌های گل رز و حصاری شکسته احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]ما به یک کلبه چوبی رسیدیم که توسط بوته های خار و بوته های خار پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He ran across the empty alley between the tumbledown buildings and squeezed his way in through a crack in the sagging door.
[ترجمه گوگل]از کوچه خالی بین ساختمان‌های رو به پایین دوید و از شکافی که در آویزان بود وارد شد
[ترجمه ترگمان]او به طرف خیابان خالی بین خانه های خالی دوید و راه خود را در میان شکاف پر از شکاف ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I decided against looking into the tumbledown wooden hut that had once housed the coal hopper controls.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم به کلبه چوبی رو به پایین نگاه نکنم که زمانی کنترل کننده های قیف زغال سنگ را در خود جای داده بود
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم با نگاه کردن به یک کلبه چوبی که زمانی the زغال سنگ را در آن لانه کرده بود، نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ryman League club's part-time players and tumbledown stands offer the right ingredients.
[ترجمه گوگل]بازیکنان پاره وقت باشگاه Ryman League و غرفه های سقوط مواد تشکیل دهنده مناسب را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان نیمه وقت باشگاه Ryman و tumbledown دارای مواد اولیه مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Geer takes up a position behind a tumbledown rock wall, looking towards the river.
[ترجمه گوگل]گیر در پشت یک دیوار صخره‌ای در حال سقوط قرار می‌گیرد و به سمت رودخانه نگاه می‌کند
[ترجمه ترگمان]Geer پشت یک دیوار سنگی قرار می گیرد و به طرف رودخانه نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A ramshackle old house. . . in tumbledown condition.
[ترجمه گوگل]یک خانه قدیمی و به هم ریخته در وضعیت سقوط
[ترجمه ترگمان]یه خونه قدیمی ramshackle در حال tumbledown
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I wasn't surprised that the land around that tumbledown house spoke to Paterson.
[ترجمه گوگل]من تعجب نکردم که زمین اطراف آن خانه رو به پایین با پاترسون صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]تعجبی نداشت که زمین اطراف آن خانه باز با پترسون شروع به صحبت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First - class hotel'was a complete misnomer for the tumbledown farmhouse we stayed in.
[ترجمه گوگل]هتل درجه یک برای خانه مزرعه ای که ما در آن اقامت داشتیم یک نام اشتباه بود
[ترجمه ترگمان]هتل طبقه اول یک اسم بی اسم برای tumbledown بود که ما در آن اقامت داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Soon the neat stores were replaced by faded brownstones and tumbledown colonial houses.
[ترجمه گوگل]به زودی فروشگاه های مرتب با سنگ های قهوه ای رنگ و رو رفته و خانه های استعماری رو به پایین جایگزین شدند
[ترجمه ترگمان]به زودی ذخیره آذوقه و خانه های قدیمی در خانه های colonial جای داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That financial crisis weathered, Zyuganov will then have to find the money for large-scale state investment in tumbledown factories.
[ترجمه گوگل]با پشت سر گذاشتن بحران مالی، زیوگانف باید پولی برای سرمایه گذاری دولتی در مقیاس بزرگ در کارخانه های در حال سقوط پیدا کند
[ترجمه ترگمان]این بحران مالی، جان سالم به در برده و پس از آن مجبور به یافتن پول برای سرمایه گذاری دولتی در مقیاس بزرگ در کارخانه های قدیمی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرو ریختن (فعل)
founder, cave, disintegrate, crumble, collapse, pour down, fall in, fall to pieces, tumble down

انگلیسی به انگلیسی

• ramshackle, fall to the ground
shaky, dilapidated, rickety
a tumbledown building is in very bad condition and is partly falling down.

پیشنهاد کاربران

## 🟩 معنی های اصلی "tumble":
### 1. سقوط کردن، زمین خوردن، ولو شدن ( ناگهانی یا بی اختیار )
- *He tumbled down the stairs. *
او از پله ها زمین خورد.
- *She lost her balance and tumbled onto the grass. *
...
[مشاهده متن کامل]

تعادلش را از دست داد و روی چمن افتاد.
- - -
### 2. افت شدید قیمت یا مقدار ( در اقتصاد یا رسانه )
- *Stock prices tumbled after the news. *
قیمت سهام بعد از آن خبر سقوط کرد.
- *The dollar tumbled to a new low. *
ارزش دلار به پایین ترین حد رسید.
- - -
### 3. آشفته و به هم ریخته بودن
- *Her hair was in a tumble around her face. *
موهایش به هم ریخته دور صورتش ریخته بود.
- - -
### 4. قلاب خوردن / چرخیدن ( در هوا یا آب )
- *The kite tumbled in the wind. *
بادبادک در باد چرخ می خورد.
- - -
## 🟨 شکل اسم ( a tumble ) :
زمین خوردگی، سقوط، افت قیمت
- *He took a nasty tumble on the ice. *
روی یخ بدجوری زمین خورد.
- *There was a tumble in oil prices today. *
امروز افت قیمت نفت داشتیم.
- - -
## 🟦 عبارات رایج با tumble:
1. take a tumble = زمین خوردن یا افت قیمت
- *Be careful! You don’t want to take a tumble. *
مراقب باش! نمی خوای زمین بخوری.
2. tumble down = با شدت افتادن
- *The rocks tumbled down the hill. *
سنگ ها از تپه پایین ریختند.
3. prices tumble = قیمت ها افت می کنند
- *Cryptocurrency prices tumbled overnight. *
قیمت ارز دیجیتال یک شبه سقوط کرد.
4. tumble into ( something ) = افتادن یا داخل چیزی چرخ خوردن
- *He tumbled into the river. *
داخل رودخانه افتاد.
5. tumble out ( of bed / car / etc. ) = از جایی با حالت ولو و ناگهانی بیرون آمدن
- *I tumbled out of bed when I heard the alarm. *
وقتی زنگ خورد، یه هو از تخت افتادم پایین.
- - -
## 🟧 مکالمات طبیعی:
### 🗣️ 1:
A: Are you okay? That looked like a hard fall!
B: Yeah, I just took a little tumble. Nothing serious.
ترجمه:
الف: خوبی؟ انگار محکم خوردی زمین!
ب: آره، یه زمین خوردن کوچیک بود. چیز مهمی نیست.
- - -
### 🗣️ 2:
A: Did you see the markets today?
B: Yeah, tech stocks tumbled big time!
ترجمه:
الف: بازار امروز رو دیدی؟
ب: آره، سهام تکنولوژی حسابی سقوط کرد!
- - -
### 🗣️ 3:
A: What happened to your jeans?
B: I tumbled in the mud during the hike. Total mess!
ترجمه:
الف: شلوارت چی شده؟
ب: توی پیاده روی افتادم توی گل. خیلی کثیف شد!
## 🟩 1. روزمره و موقعیت های واقعی
### 📌 جمله ها:
- *I slipped on the wet floor and tumbled backward. *
روی زمین خیس سر خوردم و به عقب افتادم.
- *The kids were tumbling around in the grass all afternoon. *
بچه ها کل بعدازظهر توی چمن ها می غلتیدن و بازی می کردن.
### 🗣️ دیالوگ:
A: What happened to your knee?
B: Took a tumble while running in the park.
A: Ouch! Be more careful next time.
ترجمه:
الف: زانوت چی شده؟
ب: موقع دویدن تو پارک زمین خوردم.
الف: آخ! دفعه بعد مراقب تر باش.
- - -
## 🟨 2. طنزآمیز یا عاشقانه
### 📌 جمله ها:
- *I saw him tumble over his own feet when she smiled at him!*
وقتی اون بهش لبخند زد، از شدت خجالت از پای خودش زمین خورد!
- *My heart tumbled when I read her message. *
قلبم ریخت وقتی پیامش رو خوندم.
### 🗣️ دیالوگ:
A: Did you see Tom trip over his words in front of her?
B: Yep! Poor guy totally tumbled into love.
ترجمه:
الف: دیدی تام چجوری جلوی اون دختر مِن مِن می کرد؟
ب: آره! بیچاره کامل افتاد تو دام عشق!
- - -
## 🟦 3. اقتصادی و رسانه ای
### 📌 جمله ها:
- *Crypto prices tumbled after new regulations were announced. *
قیمت کریپتو بعد از اعلام مقررات جدید سقوط کرد.
- *The market took a tumble yesterday, wiping out billions. *
بازار دیروز سقوط کرد و میلیاردها دلار از بین رفت.
### 🗣️ دیالوگ:
A: I lost 20% of my investments this week!
B: The whole market is tumbling. Just hang tight.
ترجمه:
الف: این هفته ۲۰٪ از سرمایه م پَر کشید!
ب: کل بازار داره سقوط می کنه. صبر کن، درست می شه.
- - -
## 🟧 4. داستان کوتاه با tumble
Once upon a time, a clumsy knight tried to rescue a princess.
But as he entered the castle, he tumbled down the stairs, dropping his sword.
The princess laughed and said, “You’re the first hero who made me laugh instead of swoon. ”
He blushed, and from that tumble, love began.
ترجمه خلاصه:
روزی روزگاری یه شوالیه دست وپاچلفتی رفت تا شاهزاده رو نجات بده،
ولی وقتی وارد قصر شد، از پله ها خورد زمین!
شاهزاده خندید و گفت: "تو اولین قهرمانی هستی که به جای غش، منو خندوند!"
و اون زمین خوردن شد شروع عاشقانه شون. . .
chatgpt

ویران شدن
ناگهان افتادن یا سقوط کردن بهمراه غلت زدن

بپرس