tugboat

/ˈtʌɡboʊt//ˈtʌɡbəʊt/

ناو یدک کش، کشتی یدک بر، کرجی یا کشتی یدک کش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small but powerful boat used to guide, push, or tow larger vessels, esp. into and out of harbors.
مشابه: tug

جمله های نمونه

1. Tugboats and helicopters combed the area before the body was finally found.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه جسد در نهایت پیدا شود، یدک‌کش‌ها و هلیکوپترها منطقه را شانه کردند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه جسد پیدا شود، tugboats و بالگردها منطقه را جستجو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five tugboats hauled the tanker off the rocks and into deeper water.
[ترجمه گوگل]پنج یدک‌کش تانکر را از صخره‌ها و به داخل آب عمیق‌تر بیرون کشیدند
[ترجمه ترگمان]پنج tugboats تانکر را از روی صخره ها بیرون کشیدند و به درون آب فرو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He said both the barge and tugboat meet the engineering standards of an independent ship inspection group.
[ترجمه گوگل]او گفت که هر دو کشتی و یدک کش با استانداردهای مهندسی یک گروه مستقل بازرسی کشتی مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]او گفت که هر دو بارج و tugboat استانداردهای مهندسی یک گروه بازرسی کشتی مستقل را رعایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Over at Newport News, the Union tugboat Zouave had completed her morning duties and was tied up at the wharf.
[ترجمه گوگل]در نیوپورت نیوز، کشتی یدک کش اتحادیه، Zouave وظایف صبحگاهی خود را به پایان رسانده بود و در اسکله بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]در نیوپورت نیوز، Union tugboat Union وظایف بامدادی خود را به پایان رسانده بود و در بندرگاه بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tugboat tugged the freighter into the harbor.
[ترجمه گوگل]یدک کش کشتی باری را به بندر برد
[ترجمه ترگمان]کشتی کوچک کشتی را به زحمت در بندر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As for a propeller of a tugboat, it is necessary to calculate the fatigue strength in the self running state as well as the static strength in the bollard state.
[ترجمه گوگل]در مورد پروانه یک یدک‌کش، لازم است استحکام خستگی در حالت خودران و همچنین قدرت استاتیکی در حالت بولارد محاسبه شود
[ترجمه ترگمان]در مورد پروانه یک پروانه، لازم است که مقاومت خستگی در حالت گریز از خود و نیز مقاومت ثابت در حالت موت را محاسبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Used for tugboat, transportation, timber floating and binding.
[ترجمه گوگل]برای یدک کش، حمل و نقل، چوب شناور و صحافی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از کشتی، حمل و نقل، نقل و نقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tugboat towed the damaged ship into port.
[ترجمه گوگل]یدک کش کشتی آسیب دیده را به داخل بندر کشاند
[ترجمه ترگمان]The کشتی آسیب دیده را به بندر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One day the tugboat captain caught Sophie at work.
[ترجمه گوگل]یک روز کاپیتان یدک کش سوفی را سر کار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک روز فرمانده کشتی به سوفی نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tugboat sailed in the teeth of the wind triumphantly.
[ترجمه گوگل]یدک کش پیروزمندانه در دندان باد رفت
[ترجمه ترگمان]کشتی یدک کش پیروزمندانه در میان دندان های باد حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Main Applications: Tugboat, cargo net and floating transportation of wood, Bundling, etc.
[ترجمه گوگل]کاربردهای اصلی: یدک کش، تور بار و حمل و نقل چوبی شناور، بسته بندی و غیره
[ترجمه ترگمان]کاربردهای اصلی: tugboat، شبکه کالا و انتقال شناور چوب، Bundling و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Tugboat Saloon and Eatery is a must-visit.
[ترجمه گوگل]سالن یدک کش و غذاخوری یکی از مواردی است که باید از آن بازدید کنید
[ترجمه ترگمان]سالن tugboat و Eatery یک سفر ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The port tugboat operation scheduling is a kind of parallel machines scheduling problem with special process constraint.
[ترجمه گوگل]زمان‌بندی عملیات یدک‌کش بندری نوعی مشکل زمان‌بندی ماشین‌های موازی با محدودیت فرآیند خاص است
[ترجمه ترگمان]زمان بندی عملیات port یک نوع مشکل برنامه ریزی ماشین های موازی با محدودیت فرآیند خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All of the tugboat is blue - screened.
[ترجمه گوگل]تمام یدک کش به رنگ آبی است
[ترجمه ترگمان]همه کشتی روی کشتی آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] قایق یدک کش

انگلیسی به انگلیسی

• small strong boat which tows ships
boat used to pull ships into a harbor

پیشنهاد کاربران

بپرس