tucker out

پیشنهاد کاربران

🔹 از پا انداختن / خسته و کوفته کردن / بی رمق کردن / خسته شدن شدید
🔹 مثال ها:
That hike really tuckered me out. اون پیاده روی واقعاً خستم کرد.
She was tuckered out after chasing the puppy all afternoon. بعد از دنبال کردن توله سگ تمام بعدازظهر، کاملاً از پا افتاده بود.
...
[مشاهده متن کامل]

The baby finally tuckered herself out and fell asleep. بچه بالاخره خودش رو خسته کرد و خوابید.
🔹 مترادف ها: wear out – wipe out – exhaust – drain – knock out