tubular

/ˈtuːbjələr//ˈtjuːbjʊlə/

معنی: مجوف، لولهای، ساخته شده از لوله، لوله مانند، سیگاری شکل
معانی دیگر: وابسته به یا همانند لوله، لوله سان، نایژه ای، حمل شده یا رسانده شده توسط لوله، لوله دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tubularly (adv.), tubularity (n.)
(1) تعریف: shaped or formed like a tube.

(2) تعریف: of, relating to, or equipped with a tube or tubes.

(3) تعریف: composed of or composing a tube or tubes.

جمله های نمونه

1. a parasite that has tubular processes
انگلی که زایده های لوله مانند دارد

2. The whole thing fits into a tubular box.
[ترجمه گوگل]همه چیز در یک جعبه لوله ای قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]کل ماجرا با یه جعبه سیگاری جور در میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The workmen rigged up some tubular scaffolding at once.
[ترجمه گوگل]کارگران به یکباره چند داربست لوله‌ای درست کردند
[ترجمه ترگمان]کارگرها بلافاصله چند تا scaffolding را منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wing was braced by tubular steel struts located between the hull and underwing surfaces.
[ترجمه گوگل]بال توسط پایه های فولادی لوله ای که بین سطوح بدنه و زیر بال قرار داشت مهار می شد
[ترجمه ترگمان]این جناح توسط پایه های فولادی لوله ای که بین سطوح بدنه و بدنه قرار دارد، آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It features a twin-spar aluminium frame and a tubular swingarm made out of steel and aluminium.
[ترجمه گوگل]این دارای یک قاب آلومینیومی دوقلو و یک بازو لوله ای ساخته شده از فولاد و آلومینیوم است
[ترجمه ترگمان]آن یک قاب آلومینیومی دوقلو و یک لوله لوله ای که از فولاد و آلومینیوم ساخته شده است را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Excessive secretion of aldosterone will increase renal tubular reabsorption of sodium, therefore, decrease the loss of sodium in the urine.
[ترجمه گوگل]ترشح بیش از حد آلدوسترون باعث افزایش جذب مجدد سدیم در لوله‌های کلیوی می‌شود، بنابراین از دست دادن سدیم در ادرار را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل ترشح بیش از حد aldosterone باعث افزایش مصرف سدیم در ادرار می شود، بنابراین کاهش سدیم در ادرار را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's Stansted Airport in Essex, whose massive tubular supports look like the work of a crazed plumber.
[ترجمه گوگل]فرودگاه Stansted در اسکس وجود دارد که تکیه گاه های لوله ای عظیم آن شبیه کار یک لوله کش دیوانه است
[ترجمه ترگمان]فرودگاه Stansted در اسکس است که لوله های massive مانند کار لوله کش دیوانه به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In humans, tubular magnesium, secretion is not important physiologically.
[ترجمه گوگل]در انسان، منیزیم لوله ای، ترشح از نظر فیزیولوژیکی مهم نیست
[ترجمه ترگمان]در انسان ها، tubular منیزیم، ترشح منیزیم مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inside a bicycle tire is a long tubular piece of rubber.
[ترجمه گوگل]داخل لاستیک دوچرخه یک قطعه لاستیکی لوله‌ای بلند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]داخل یک تایر دوچرخه یک تکه لاستیک مصنوعی بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Enhanced tubular reabsorption of calcium, Thiazide therapy.
[ترجمه گوگل]افزایش بازجذب لوله ای کلسیم، درمان با تیازید
[ترجمه ترگمان]افزایش تولید مثل کلسیم، درمان Thiazide
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was all tubular steel and smoked glass.
[ترجمه گوگل]همه اش فولاد لوله ای و شیشه دودی بود
[ترجمه ترگمان]همه اش سیگاری بود و شیشه دود می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a tubular ring with five or more adjustable jets which can provide varying spray patterns.
[ترجمه گوگل]این یک حلقه لوله ای با پنج یا بیشتر جت قابل تنظیم است که می تواند الگوهای اسپری متفاوتی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]این یک حلقه لوله ای با پنج یا چند جت قابل تنظیم است که می تواند الگوهای اسپری متفاوت فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dexter tapped his fingers on the tubular arms of his chair, thinking how much more comfortable his sofa was at home.
[ترجمه گوگل]دکستر انگشتانش را روی بازوهای لوله‌ای صندلی‌اش زد و فکر کرد که مبل او در خانه چقدر راحت‌تر است
[ترجمه ترگمان]دکستر در حالی که دستش را به دست سیگاری که روی میز تکیه داده بود ضربه می زد و فکر می کرد که این کاناپه در خانه چه قدر راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His first response to the enormous success of Tubular Bells was to undergo a minor nervous breakdown.
[ترجمه گوگل]اولین پاسخ او به موفقیت عظیم زنگ های لوله ای این بود که دچار یک حمله عصبی جزئی شود
[ترجمه ترگمان]اولین واکنش او به موفقیت بزرگ of، تبدیل شدن به یک شکست عصبی جزئی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجوف (صفت)
empty, hollow, caved, tubular

لوله ای (صفت)
tubular, cylindrical, tubal

ساخته شده از لوله (صفت)
tubular

لوله مانند (صفت)
tubular

سیگاری شکل (صفت)
tubular

تخصصی

[عمران و معماری] توخالی
[نساجی] لوله ای شکل

انگلیسی به انگلیسی

• having to do with tubes; shaped like a pipe, hollow and cylindrical; concerning a sound like that of air passing through a tube (physiology, pathology)
something that is tubular is long, round, and hollow in shape, like a tube.

پیشنهاد کاربران

بپرس