tryst

/ˈtraɪst//trɪst/

معنی: قرار ملاقات، میعادگاه، قرار ملاقات گذاشتن
معانی دیگر: وعده ی ملاقات (به ویژه سری و توسط عشاق)، میعاد، قرار دیدار، محل ملاقات سری، پاتوق (trysting place هم می گویند)، (اسکاتلند) جمعه بازار، بازار خرید و فروش دام، نامزدی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a meeting held at a specified time and place, esp. a secret meeting of lovers; rendezvous.
مترادف: rendezvous
مشابه: meeting, tete-a-tete

- His wife never found out about his frequent trysts, but it seems likely that she suspected.
[ترجمه گوگل] همسرش هرگز از تلاش های مکرر او مطلع نشد، اما به نظر می رسد که او مشکوک بوده است
[ترجمه ترگمان] همسر او هرگز درباره ملاقات های مکرر او پیدا نشد، اما به نظر می رسد که او مظنون باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an agreement, esp. a secret one by lovers, to meet at a specified time and place; assignation.
مترادف: assignation
مشابه: appointment, date, engagement
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: trysts, trysting, trysted
مشتقات: tryster (n.)
• : تعریف: esp. of lovers, to meet or make an agreement to meet, often secretly.
مشابه: elope, meet, rendezvous

جمله های نمونه

1. It has been said that art is a tryst, for in the joy of it maker and beholder meet.
[ترجمه گوگل]گفته اند هنر یک تلاش است، زیرا در لذت آن سازنده و بیننده به هم می رسند
[ترجمه ترگمان]می گویند که هنر a است، زیرا در شادی آن سازنده و بیننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The letter invites Leonardo to a tryst in the grove where Terentia is to meet Lycander.
[ترجمه گوگل]این نامه لئوناردو را به تلاشی در بیشه‌ای دعوت می‌کند که ترنتیا قرار است لیکاندر را ملاقات کند
[ترجمه ترگمان]این نامه لئوناردو را به ارتباطش با بیشه دعوت می کند که در آن Terentia قرار است با Lycander ملاقات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Vernacular cosmopolitans are compelled to make a tryst with cultural translation as an act of survival.
[ترجمه گوگل]جهان وطنان بومی مجبورند با ترجمه فرهنگی به عنوان اقدامی برای بقا تلاش کنند
[ترجمه ترگمان]cosmopolitans بومی مجبور به ملاقات با ترجمه فرهنگی به عنوان عمل بقا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tyrone fleeing from Maria's hotel tryst was equally unlikely.
[ترجمه گوگل]فرار تایرون از هتل ماریا به همان اندازه بعید بود
[ترجمه ترگمان]Tyrone که از اقامت هتل ماریا فرار می کرد به همان اندازه بعید به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Therefore, their tryst in private, it is so often the two lecherous men and women are immersed in the enjoyment of cross-Huan.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تلاش خود را در خلوت، آن است که اغلب دو مرد و زن چرند در لذت بردن از متقابل Huan غوطه ور است
[ترجمه ترگمان]از این رو، ملاقات آن ها در خلوت بسیار زیاد است، و از آن جهت است که این دو مرد و زن و مرد برای تفریح و تفریح با آن سرگرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A tryst, a trial, love unbridled.
[ترجمه گوگل]یک تلاش، یک آزمایش، یک عشق لجام گسیخته
[ترجمه ترگمان]یه قرار ملاقات، یه محاکمه - عشق - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Audiences that are breathless during the sensual desert tryst between Jen and her bandit lover Lo (Chang), later sob their farewells aloud to an old warrior who gives a lovely valediction.
[ترجمه گوگل]تماشاگرانی که در طول تلاش بیابانی حسی بین جن و معشوقه راهزنش لو (چانگ) نفس نفس نمی زنند، بعداً با یک جنگجوی قدیمی وداع می کنند که ستایشی دوست داشتنی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Audiences که هنگام ملاقات sensual بین جن و her bandit (Lo)نفس نفس می زنند و بعد با صدای بلند وداع آن ها را با یک جنگجوی پیر که برای مراسم وداع وداع می کند با صدای بلند زوزه می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A kind of orchestral motorik beat on "Tryst with Mephistopheles".
[ترجمه گوگل]نوعی ضرب موتوریک ارکسترال در آهنگ "Tryst with Mephistopheles"
[ترجمه ترگمان]یک نوع ارکستر motorik به طور \" با مفیستوفلس به ضرب و شتم ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My master was still asleep, as he had been the previous evening when I returned from my love tryst.
[ترجمه گوگل]ارباب من همچنان خواب بود، مثل شب قبل که از تلاش عاشقانه برگشتم
[ترجمه ترگمان]ارباب من هنوز در خواب بود، همان طور که شب پیش از ملاقات عاشقانه خود مراجعت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She ventured to go back to the tree of the tryst, the mulberry with the shining white fruit.
[ترجمه گوگل]او جرأت کرد به درخت تریست، توت با میوه های سفید درخشان برگردد
[ترجمه ترگمان]او به خود جرات داده بود به درخت خرما برود، توت سفید با میوه سفید درخشان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yeater, 20, filed a paternity suit against Bieber, 1 claiming that their backstage tryst at one of his L. A. concerts produced a child.
[ترجمه گوگل]ییتر، 20 ساله، شکایت پدری را علیه بیبر تنظیم کرد و مدعی شد که تلاش آنها در پشت صحنه در یکی از کنسرت هایش در L A باعث تولد یک کودک شده است
[ترجمه ترگمان](Yeater)، ۲۰ ساله، یک دادخواست پدرانه را در برابر بیبر، که ادعا می کند در یکی از L قرار دارد، تنظیم کرد الف در کنسرت ها کودکی تولید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two investors in search of a well - matched trading partner can have a tryst by other means.
[ترجمه گوگل]دو سرمایه گذار در جستجوی یک شریک تجاری مناسب می توانند از راه های دیگر تلاش کنند
[ترجمه ترگمان]دو سرمایه گذار در جستجوی یک شریک تجاری مناسب می توانند با ابزار دیگری ملاقات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Poor Mr Sanford didn't a chance of keeping his tryst secret.
[ترجمه گوگل]بیچاره آقای سنفورد فرصتی برای مخفی نگه داشتن تلاش خود نداشت
[ترجمه ترگمان]اقای فورد بیچاره هیچ شانسی برای حفظ اسرار آمیزش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile, May picks up Ah - jung and enters the same flat for a late - night tryst.
[ترجمه گوگل]در همین حال، می آه - جونگ را برمی‌دارد و برای امتحان آخر شب وارد همان آپارتمان می‌شود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، می - دای جونگ را بلند کرد و برای ملاقات دیروقت شب به همین آپارتمان وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرار ملاقات (اسم)
appointment, assignation, tryst

میعادگاه (اسم)
tryst, howff, rendezvous, meeting place, resort, stamping ground

قرار ملاقات گذاشتن (فعل)
tryst, rendezvous

انگلیسی به انگلیسی

• clandestine appointment made by lover; meeting; meeting place

پیشنهاد کاربران

/trɪst/
a meeting between two people who are having a romantic relationship, especially a secret one
قرار عاشقانه، بویژه به شکل مخفیانه
When his wife found out about all his trysts, he knew their marriage was over
The actor went public about her alleged tryst with the president
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/tryst
قرار عاشقانه

بپرس