tryout

/ˈtraˌjɑːwt//ˈtraˌjɑːwt/

معنی: ازمایش، ازمایش درجه استعداد
معانی دیگر: (عامیانه - برای شرکت در تیم ورزشی یا نمایش و غیره)مسابقه ی گزینش، ازمون برای گزیدن نامزد مسابقات یانمایش وغیره، 1- (از طریق به کار بردن) آزمودن، امتحان کردن 2- (برای شرکت در تئاتر یا تیم ورزشی وغیره) در آزمون شرکت کردن، درمسابقه ی گزینشی شرکت کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a test or pretest to ascertain utility, fitness, or skill; audition; trial run.
مشابه: trial

- The theater is holding tryouts for actors.
[ترجمه رضا] تئاتر در دست بازیگران است.
|
[ترجمه گوگل] تئاتر در حال برگزاری آزمون برای بازیگران است
[ترجمه ترگمان] تئاتر tryouts را برای بازیگران در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Before buying the car he gave it a tryout.
[ترجمه گوگل] قبل از خرید ماشین، آن را امتحان کرد
[ترجمه ترگمان] قبل از خرید ماشین، امتحان کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to enter into a competition, as for a job, play, or sport.

(2) تعریف: to test.

جمله های نمونه

1. to have a tryout free of charge.
[ترجمه گوگل]برای امتحان رایگان
[ترجمه ترگمان]تا امتحان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Much of our SleepTight tryout was spent deciphering directions.
[ترجمه گوگل]بیشتر آزمایش SleepTight ما صرف رمزگشایی مسیرها شد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از امتحانات نهایی ما در معرض دید و قرار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Next monday tryout for soccer team gonna officially start.
[ترجمه گوگل]دوشنبه آینده آزمایشات تیم فوتبال رسما آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]دوشنبه بعدی مسابقه تیم فوتبال شروع می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tryout will have a direct impact on the smooth mold production cycle.
[ترجمه گوگل]آزمایش تأثیر مستقیمی بر چرخه تولید قالب صاف خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این tryout تاثیر مستقیمی روی چرخه تولید قالب صاف خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tryout fights for as long as they can last. Make sure they are the one apologize.
[ترجمه گوگل]Tryout تا زمانی که می تواند دوام بیاورد مبارزه می کند مطمئن شوید که آنها هستند که عذرخواهی می کنند
[ترجمه ترگمان]تا جایی که میتونن مبارزه میکنن مطمئن شو که کسی عذرخواهی نکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I ain't got no hookups to tryout camps.
[ترجمه گوگل]من هیچ ارتباطی با اردوهای آزمایشی ندارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ hookups برای رفتن به اردوگاه ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Presently, the networked product customization system is in tryout.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، سیستم سفارشی سازی محصول تحت شبکه در حال آزمایش است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سیستم سفارشی سازی محصول شبکه ای در حال برنامه ریزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the testing and tryout, the intelligence and effect of the system win high praise unanimously.
[ترجمه گوگل]پس از آزمایش و آزمایش، هوش و تأثیر سیستم به اتفاق آرا مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از آزمون و آزمایش، هوش و تاثیر این سیستم به اتفاق آرا مورد تمجید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the tryout, there was a story.
[ترجمه گوگل]در آزمون، یک داستان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]تو مسابقه یه داستانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Maybe you could purchase this sample for tryout the quality of us.
[ترجمه گوگل]شاید بتوانید این نمونه را برای آزمایش کیفیت ما خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]شاید بتونی این نمونه رو برای گرفتن کیفیت ما بخری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The background of the tryout of the sinter synergistic agent is introduced.
[ترجمه گوگل]پس زمینه آزمایش عامل هم افزایی سینتر معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]پیشینه انتخاب عامل synergistic sinter نیز معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Develop new user to tryout in Suzhou area that are typical and suitable user for test.
[ترجمه گوگل]کاربر جدیدی را برای آزمایش در منطقه سوژو ایجاد کنید که کاربر معمولی و مناسب برای آزمایش باشد
[ترجمه ترگمان]tryout ناحیه Suzhou که برای تست کاربر مناسب و مناسب هستند، کاربر جدیدی را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The 49ers had defensive tackle Chris Zorich in for a tryout Thursday.
[ترجمه گوگل]49ers یک تکل دفاعی کریس زوریچ برای آزمایشی پنجشنبه داشتند
[ترجمه ترگمان]این ۴۹ ers روز پنجشنبه برای اولین بار با کریس Zorich مقابله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The producers of House of Flowers kept adding towns for what eventually amounted to a twenty-week tryout period.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان House of Flowers مدام شهرهایی را اضافه کردند که در نهایت به یک دوره آزمایشی بیست هفته ای رسید
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان خانه گل ها به اضافه کردن شهرها برای چیزی که در نهایت به دوره ۲۰ هفته ای آزمون رسیده بود، ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't forget to try out the equipment before setting up the experiment.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که تجهیزات را قبل از تنظیم آزمایش امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که قبل از شروع آزمایش تجهیزات را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You will have to try out the various tennis rackets to find out which one suits you best.
[ترجمه گوگل]باید انواع راکت های تنیس را امتحان کنید تا بفهمید کدام یک برای شما مناسب تر است
[ترجمه ترگمان]شما باید راکت های تنیس مختلف را امتحان کنید تا بفهمید کدام یک برای شما مناسب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She is going to try out for the basketball team.
[ترجمه گوگل]او قرار است برای تیم بسکتبال تلاش کند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد تیم بسکتبال را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He got to try out all the new software.
[ترجمه گوگل]او باید تمام نرم افزارهای جدید را امتحان کند
[ترجمه ترگمان]او باید تمام نرم افزارهای جدید را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. These teams are going to try out for the Olympic Games.
[ترجمه گوگل]این تیم ها برای بازی های المپیک تلاش می کنند
[ترجمه ترگمان]این تیم ها برای بازی های المپیک تلاش خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. You won't make the team if you don't try out.
[ترجمه گوگل]اگر تلاش نکنید تیم نمی شوید
[ترجمه ترگمان]اگر سعی نکنی، تیم را نخواهی ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. She is raring to try out her new skates.
[ترجمه گوگل]او به ندرت اسکیت های جدید خود را امتحان می کند
[ترجمه ترگمان]می خواد اسکیت جدیدش رو امتحان کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. London Transport hopes to try out the system in September.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل لندن امیدوار است این سیستم را در ماه سپتامبر آزمایش کند
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل لندن امیدوار است که این سیستم را در ماه سپتامبر امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Try out the menu on a few friends.
[ترجمه گوگل]منوی چند دوست را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]منوی غذا را روی چند دوست امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Q: Why did you decide to try out for the Olympics?
[ترجمه گوگل]س: چرا تصمیم گرفتید برای المپیک تلاش کنید؟
[ترجمه ترگمان]سوال: چرا تصمیم گرفتید تا برای المپیک ورزش کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He was eager to try out his jokes on a virgin audience.
[ترجمه گوگل]او مشتاق بود شوخی های خود را روی یک مخاطب باکره امتحان کند
[ترجمه ترگمان]مشتاق بود که شوخی های خود را بر روی یک مخاطب باکره، امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. I just find it interesting to try out different ways and in the process, I often produce some attractive patterns!
[ترجمه گوگل]برای من جالب است که راه های مختلف را امتحان کنم و در این فرآیند، اغلب الگوهای جذابی تولید می کنم!
[ترجمه ترگمان]من فقط آن را جالب می یابم که راه های مختلفی را امتحان کنم و در این فرآیند، اغلب الگوهای جالبی را تولید می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Board members advised prospective tenants to try out the units for 48 hours before moving in.
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت مدیره به مستاجران آینده توصیه کردند که 48 ساعت قبل از نقل مکان، واحدها را امتحان کنند
[ترجمه ترگمان]اعضای هیات مدیره به tenants احتمالی توصیه کردند که قبل از حرکت به مدت ۴۸ ساعت این واحدها را امتحان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. So, now is a good time to try out the zoom controls while watching the effect in the viewfinder.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اکنون زمان خوبی است که هنگام تماشای افکت در منظره یاب، کنترل‌های بزرگنمایی را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، حالا زمان خوبی است تا کنترل های زوم را امتحان کنیم در حالی که به تاثیر در منظره یاب نگاه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. You'll have a chance to try out the latest in kitchen equipment.
[ترجمه گوگل]شما فرصتی خواهید داشت که جدیدترین تجهیزات آشپزخانه را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]تو این شانس رو داری که آخرین وسایل آشپزخونه رو امتحان کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازمایش (اسم)
test, assay, temptation, experiment, shy, trial, testing, tryout, try, exam, examination, experience, examen, experimentation, probation, screening

ازمایش درجه استعداد (اسم)
tryout

انگلیسی به انگلیسی

• trial or test to assess fitness for some purpose, ascertaining of performance characteristics, audition
put to a test, examine

پیشنهاد کاربران

بعضی جاها معنی "انتخابیه" میده
تست ورزشی
در ورزش: آزمون آمادگی بدنی
دوستان توجه کنید که try out به معنی امتحان کردن هستش، ولی tryout یعنی مسابقه انتخابی
امتحان زدن
Examine: امتحان کردن
امتحان کردن، تست کردن، سنجیدن، آزمایش کردن
Try to get a job ( usually in sports ) یعنی سعی کنی یک پستی و کاری بدست بیاریبیشتر در گرفتن پستهای ورزشی و مثل آن بکار می رود ( منبع effortless english voca )
تست کردن؛ ازمایش کردن ؛ سنجیدن
to test sbor sth ti finish out if he /she/it is good enough

ازمایش کردن ، بکار بردن ، تجربه کردن
تست کردن
آزمودن
انتخاب کردن یا شدن
پرو کردن
استفاده کردن
to test or use sth experimentally عملا امتحان کردن یا استفاده کردن از چیزی
to test sb or sth for a while امتحان کردن کسی یا چیزی برای مدتی.
experimentally
by means of scientific experiment. با استفاده از آزمایش علمی
...
[مشاهده متن کامل]

"the existence of the electron was demonstrated experimentally""وجود الکترون به صورت تجربی نشان داده شد"
as the result of experience as opposed to authority or conjecture.
"to whom does God experimentally reveal the eternal purpose of His grace?"

to test or use sth experimentally
to test sb or sth for a while
Use
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس