امتحان کردن - آزمایش کردن چیزی ( یا کسی ) با استفاده از آن ( یا او ) برای مدت کوتاهی تا ببینید چقدر مؤثر یا مناسب است.
"I'm going to try out this new recipe tonight. " ( من امشب این دستور پخت جدید رو امتحان می کنم. )
... [مشاهده متن کامل]
"He's trying out for the school soccer team. " ( او داره برای تیم فوتبال مدرسه تست می ده. )
"They're trying out a new marketing strategy. " ( آنها دارن یک استراتژی بازاریابی جدید رو آزمایش می کنند. )
"Why don't you try out that Italian restaurant I told you about?" ( چرا اون رستوران ایتالیایی که بهت گفتم رو امتحان نمی کنی؟ )
"She decided to try out the free software before buying it. " ( او تصمیم گرفت قبل از خرید، نرم افزار رایگان رو امتحان کنه. )
"I'm going to try out this new recipe tonight. " ( من امشب این دستور پخت جدید رو امتحان می کنم. )
... [مشاهده متن کامل]
"He's trying out for the school soccer team. " ( او داره برای تیم فوتبال مدرسه تست می ده. )
"They're trying out a new marketing strategy. " ( آنها دارن یک استراتژی بازاریابی جدید رو آزمایش می کنند. )
"Why don't you try out that Italian restaurant I told you about?" ( چرا اون رستوران ایتالیایی که بهت گفتم رو امتحان نمی کنی؟ )
"She decided to try out the free software before buying it. " ( او تصمیم گرفت قبل از خرید، نرم افزار رایگان رو امتحان کنه. )
... [مشاهده متن کامل]
عبارت **"try out"** چند معنی دارد:
1. **امتحان کردن / آزمایش کردن** ( برای بررسی کیفیت یا عملکرد چیزی )
- *مثال:* I want to **try out** this new phone.
- **می خواهم این گوشی جدید را امتحان کنم. **
2. **شرکت در آزمون یا رقابت برای گرفتن یک موقعیت** ( مثلاً در تیم ورزشی یا گروه هنری )
- *مثال:* She is going to **try out** for the basketball team.
- **او می خواهد برای تیم بسکتبال تست بدهد. **
3. **تجربه کردن چیزی جدید**
- *مثال:* Let’s **try out** this new restaurant.
- **بیایید این رستوران جدید را امتحان کنیم. **
آیا دوست دارید این بازی جدید واقعیت مجازی را این آخر هفته امتحان کنید؟
آزمون گزینشی، گزینش شدن
✔️ test something new or different to see whether it is suitable or pleasing
✔️ to test or use somebody/something in order to see how good or effective they are
. . .
... [مشاهده متن کامل]
برای آزمایش یا استفاده آزمایشی
( یک ورزشکار، بازیگر، و غیره ) برای انجام آزمایش یا ارائه ( یک ورزشکار، بازیگر و غیره ) به آزمونی برای تعیین مناسب بودن برای یک مکان در یک تیم، یک نقش بازیگری و غیره
تست ورزشی
۱ - آزمودن ( از طریق به کار بردن )
۲ - برای شرکت در تئاتر، تیم ورزشی و . . . آزمون دادن
شرکت کردن در مسابقه ی گزینشی
۲ - برای شرکت در تئاتر، تیم ورزشی و . . . آزمون دادن
شرکت کردن در مسابقه ی گزینشی
امتحان کردن، تست کردن
استفاده کردن و تست کردن چیزی قبل از خرید به منظور اطمینان خاطر از خواستن آن
( یه مدتی داشته باشی و امتحانش کنی قبل از خرید و پرداخت پول )
( یه مدتی داشته باشی و امتحانش کنی قبل از خرید و پرداخت پول )
امتحان کردن یا تست کردن چیزی یا کاری به منظور فهمیدن مفید یا خوب بودن آن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)