1. I haven't gotten use to truth table but it doesn't really matter Q because they are very easy. True true false false, P and Q.
[ترجمه گوگل]من به جدول صدق عادت نکرده ام اما واقعاً مهم نیست Q زیرا آنها بسیار آسان هستند درست درست غلط غلط، P و Q
[ترجمه ترگمان]من از روی میز حقیقت استفاده نکردم، اما واقعا مهم نیست چون آن ها خیلی ساده هستند صحیح، اشتباه غلط، P و Q
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Through to the encoder truth table characteristic analysis, has obtained the direct writing logical expression concrete method using the Karnaugh map most minor term merge rule.
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل مشخصه جدول حقیقت رمزگذار، روش بتن بیان منطقی نوشتن مستقیم را با استفاده از قانون ادغام جزئی ترین اصطلاح نقشه کارنا به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]از طریق تجزیه و تحلیل ویژگی های سطح واقعیت کدگذار، یک روش صریح و صریح، با استفاده از نقشه Karnaugh، بیشتر قانون ادغام را به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Using a truth table is one of the important ways for proposition logic.
[ترجمه گوگل]استفاده از جدول صدق یکی از راه های مهم برای منطق گزاره است
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک جدول حقیقت یکی از راه های مهم منطق پیشنهاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Table 3 - 25 is a truth table of the 8251 bus control signals.
[ترجمه گوگل]جدول 3 - 25 جدول صدق سیگنال های کنترل باس 8251 است
[ترجمه ترگمان]جدول ۳ - ۳ یک جدول واقعی از سیگنال های کنترل باس ۸۲۵۱ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Discrete Mathematics truth table for the value of, for mathematics useful.
[ترجمه گوگل]جدول حقیقت ریاضیات گسسته برای مقدار، برای ریاضیات مفید است
[ترجمه ترگمان]جدول مجازی ریاضی برای ارزش، برای ریاضیات مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Adopting complementary-encoding of light intensity and volume holography, a content-addressable optical holography truth table look-up system based on the NAND operation is structured.
[ترجمه گوگل]با اتخاذ کدگذاری مکمل شدت نور و هولوگرافی حجم، یک سیستم جستجوی جدول حقیقت هولوگرافی نوری قابل آدرس دهی محتوا بر اساس عملیات NAND ساختار یافته است
[ترجمه ترگمان]استفاده از کدگذاری مکمل شدت نور و حجم holography، یک سیستم نوری آدرس truth addressable addressable content truth truth مبتنی بر عملیات NAND، ساختار بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A complete new stream key generator is proposed in this paper with the truth table of Boolean functions.
[ترجمه گوگل]یک مولد کلید جریان کامل جدید در این مقاله با جدول حقیقت توابع بولی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک مولد اصلی جریان جدید در این مقاله با جدول راست توابع بولی پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is the same pattern of 1's and 0's as seen in the truth table for an OR gate.
[ترجمه گوگل]این همان الگوی 1 و 0 است که در جدول حقیقت برای یک دروازه OR مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]این همان الگوی ۱ s و ۰ است که در جدول راست برای یک گیت یا در دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An in - circuit tester tests a digital IC using the IC's truth table.
[ترجمه گوگل]یک تستر داخل مدار یک آی سی دیجیتال را با استفاده از جدول حقیقت آی سی آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]یک تست کننده در مدار، یک IC دیجیتال را با استفاده از جدول راست IC آزمایش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Competitive adventure can be detected by a circuit's logical function, listing the truth table of circuit in sequence and testing the circuit.
[ترجمه گوگل]ماجراجویی رقابتی را می توان با تابع منطقی مدار، فهرست کردن جدول حقیقت مدار به ترتیب و آزمایش مدار تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]ماجراجویی رقابتی را می توان با یک تابع منطقی مدار تشخیص داد، جدول حقیقت مدار را در توالی ثبت کرده و مدار را آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In designing digital circuits, the designer often begins with a truth table describing what the circuit should do.
[ترجمه گوگل]در طراحی مدارهای دیجیتال، طراح اغلب با یک جدول صدق شروع می کند که در آن مدار باید چه کاری انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در طراحی مدارهای دیجیتال، طراح اغلب با یک جدول واقعیت شروع می شود و توضیح می دهد که مدار باید چه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The design task is largely to determine what type of circuit will perform the function described in the truth table.
[ترجمه گوگل]وظیفه طراحی عمدتاً تعیین این است که چه نوع مداری عملکرد توصیف شده در جدول حقیقت را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]وظیفه طراحی تا حد زیادی تعیین نوع مدار است که عملکرد توصیف شده در جدول راست را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. "True Drama" must be used as "singing", it can not do without drama, so "dramatic truth table must be compared with the Opera.
[ترجمه گوگل]"درام واقعی" باید به عنوان "آواز" استفاده شود، بدون درام نمی تواند انجام شود، بنابراین "جدول حقیقت نمایشی باید با اپرا مقایسه شود
[ترجمه ترگمان]\"درام واقعی\" باید به عنوان \"آواز\" مورد استفاده قرار گیرد، اما نمی تواند بدون نمایش انجام شود، بنابراین \"جدول حقیقت نمایشی\" باید با اپرا مقایسه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If you see a premise here and a premise here- sorry lets do it this way. I am going to draw a truth table.
[ترجمه گوگل]اگر یک پیشفرض اینجا و یک پیشفرض در اینجا میبینید، ببخشید اجازه دهید این کار را به این صورت انجام دهیم من می خواهم یک جدول حقیقت بکشم
[ترجمه ترگمان]اگه یه فرضیه رو اینجا دیدی و یه فرضیه - ببخشید بیا این کار رو انجام بدیم - من میخوام یه میز راست بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید