1. The master left his money with a trusty servant.
[ترجمه گوگل]ارباب پولش را نزد یک خدمتکار معتمد گذاشت
[ترجمه ترگمان]ارباب پول خود را با یک خدمتکار قابل اعتماد تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He had his trusty old penknife with him.
[ترجمه گوگل]او چاقوی قدیمی و قابل اعتماد خود را همراه داشت
[ترجمه ترگمان]با قلم تراش قابل اعتماد خود در کنار او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She still drives her trusty black Corvette.
[ترجمه گوگل]او هنوز هم با کوروت مشکی مطمئن خود رانندگی می کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود او هنوز اتومبیل ضد کور کننده خود را می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She spent years touring Europe with her trusty old camera.
[ترجمه گوگل]او سالها را با دوربین قدیمی و قابل اعتماد خود به تور اروپا گذراند
[ترجمه ترگمان]او سال ها با دوربین قدیمی قابل اعتماد خود به اروپا سفر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Yes, they roam the skies on their trusty steeds, well Ostrich's actually.
[ترجمه گوگل]بله، آنها با اسب های قابل اعتماد خود در آسمان پرسه می زنند، در واقع شترمرغ
[ترجمه ترگمان]بله، آن ها در حال پرسه زدن در آسمان ها بر روی steeds قابل اعتماد خود، در واقع، در واقع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She bit her lip and considered, consulting her trusty road atlas.
[ترجمه گوگل]لبش را گاز گرفت و به فکر فرو رفت و با اطلس جاده مطمئن خود مشورت کرد
[ترجمه ترگمان]لبش را گاز گرفت و در حالی که به نقشه جاده قابل اعتماد خود مشاوره می کرد، به فکر فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Get rid of the trusty old Program Manager and replace it with the Start menu?
[ترجمه گوگل]از شر مدیر برنامه قدیمی قابل اعتماد خلاص شوید و آن را با منوی استارت جایگزین کنید؟
[ترجمه ترگمان]از مدیر برنامه قدیمی مورد اعتماد خلاص شوید و آن را با منوی استارت جایگزین کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Armed with their trusty detectors, they searched the garden thoroughly.
[ترجمه گوگل]آنها با ردیاب های قابل اعتماد خود، باغ را به طور کامل جستجو کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مسلح به ردیاب قابل اعتماد خود، باغ را به طور کامل بازرسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The latest update to your trusty old word processor can barely keep up with your keystrokes.
[ترجمه گوگل]آخرین بهروزرسانی برای واژهپرداز قدیمی قابل اعتماد شما به سختی میتواند با ضربههای کلید شما هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]آخرین به هنگام سازی یک پردازشگر کلمه قدیمی قابل اعتماد، به سختی می تواند با keystrokes شما حفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And Watson will stand guard overnight with his trusty revolver.
[ترجمه گوگل]و واتسون یک شبه با هفت تیر قابل اعتماد خود نگهبانی خواهد داد
[ترجمه ترگمان]و واتسون شب را با هفت تیر trusty نگهبانی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Our trusty electric breaker was called for, and ear defenders were handed out - they were absolutely vital!
[ترجمه گوگل]قطع کننده برقی قابل اعتماد ما فراخوانی شد و محافظ های گوش به دست آمد - آنها کاملاً حیاتی بودند!
[ترجمه ترگمان]نیروی مورد اعتماد ما احضار شد و مدافعان گوش به دست فراموشی سپرده شدند - آن ها کاملا حیاتی بودند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This mid-range saloon and hatchback series replaces the trusty old Bluebird and is light years ahead in styling, performance and comfort.
[ترجمه گوگل]این سری میانرده سالنی و هاچبک جایگزین Bluebird قدیمی قابل اعتماد است و از نظر ظاهر، عملکرد و راحتی سالهای نوری جلوتر است
[ترجمه ترگمان]این سالن میانی و مجموعه های hatchback جایگزین Bluebird قدیمی قابل اعتمادی است و سال های نوری جلوتر در سبک دهی، عملکرد و راحتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I brought my trusty Titleist close to my lips, and I said encouraging things to it.
[ترجمه گوگل]عنوان مورد اعتمادم را نزدیک لبم آوردم و چیزهای تشویق کننده ای به آن گفتم
[ترجمه ترگمان]دهانم را بستم و به لب های خود نزدیک شدم و گفتم things را به آن تشویق کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Yes, he had his trusty old penknife.
[ترجمه گوگل]بله، او چاقوی قدیمی و قابل اعتماد خود را داشت
[ترجمه ترگمان]بله، یک قلم تراش لازمش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید