trustingly


با اطمینان، توکلا

جمله های نمونه

1. This one followed him trustingly, its interest only evaporating when it was turned away from the bar we entered.
[ترجمه گوگل]این یکی با اعتماد او را دنبال کرد، تنها زمانی که از باری که وارد شدیم دور شد، علاقه اش از بین رفت
[ترجمه ترگمان]این یکی با اطمینان او را دنبال کرد، و این موضوع فقط وقتی از بار که ما وارد شدیم، محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As she placed her hands trustingly in his, he moved out of the strong light and she saw his face.
[ترجمه گوگل]همانطور که دستانش را با اعتماد در دستان او گذاشت، او از نور قوی بیرون رفت و او چهره او را دید
[ترجمه ترگمان]وقتی او دستانش را روی شانه او گذاشت، از نور قوی بیرون آمد و صورت او را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She looked at her father trustingly.
[ترجمه گوگل]با اعتماد به پدرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با لحن مطمئنی به پدرش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In many villages back door is still left trustingly open.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از روستاها درب پشتی هنوز با اطمینان باز است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از دهات باز هنوز باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She lifted her head and looked trustingly at Xu Huabei.
[ترجمه گوگل]سرش را بلند کرد و با اعتماد به شو هوآبی نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]سرش را بلند کرد و با اطمینان به Huabei Xu نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In many village back door is still leave trustingly open.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از دهکده‌ها درب پشتی هنوز با اطمینان باز است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از خانه های دهکده هنوز باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those who trustingly abandon themselves to God in times of crisis will indeed experience his deliverance.
[ترجمه گوگل]کسانی که در مواقع بحرانی با اعتماد خود را به خدا می سپارند، رهایی او را واقعاً تجربه خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]کسانی که در زمان بحران خود را به خدا می سپارند در واقع راه نجات او را تجربه خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In many villages back doors are still left trustingly open.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از روستاها درهای پشتی هنوز با اطمینان باز مانده است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از دهات باز هنوز باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His son took the hand trustingly.
[ترجمه گوگل]پسرش با اعتماد دستش را گرفت
[ترجمه ترگمان]پسر با اطمینان دستش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was on his feet, holding out his hand to Nick who went to him and took it trustingly.
[ترجمه گوگل]روی پاهایش بود و دستش را به سمت نیک دراز کرده بود که به سمت او رفت و با اعتماد آن را گرفت
[ترجمه ترگمان]او روی پاهایش بود و دستش را به سوی نیک که پیش او رفته بود دراز کرد و با اطمینان آن را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do not plan harm against your neighbor whom lives trustingly beside you.
[ترجمه گوگل]برای همسایه خود که با اعتماد در کنار شما زندگی می کند، نقشه آسیب نزنید
[ترجمه ترگمان]با neighbor که در کنار شما زندگی می کند قصد آزار و اذیت نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• trustfully, with faith, confidently

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : trust / entrust
✅️ اسم ( noun ) : trust / trustworthiness
✅️ صفت ( adjective ) : trustable / trusting / trustworthy / trusty / trustful
✅️ قید ( adverb ) : trustingly

بپرس