1. Seize the present day, trusting the morrow as little as may be.
[ترجمه گوگل]امروز را غنیمت بشمارید و تا حد ممکن به فردا اعتماد کنید
[ترجمه ترگمان]روز هدیه را بگیرید و فردا به همان کوچکی که ممکن است اعتماد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There is no trusting to appearance.
[ترجمه گوگل]هیچ اعتمادی به ظاهر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به ظاهر نمی توان اعتماد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I set off for the valley, trusting to luck.
[ترجمه گوگل]با اعتماد به شانس به سمت دره حرکت کردم
[ترجمه ترگمان]به طرف دره راه افتادم و به بخت و اقبال توکل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's like trusting a wolf to watch over sheep.
[ترجمه گوگل]مثل اعتماد به گرگ برای مراقبت از گوسفند است
[ترجمه ترگمان]مثل این میمونه که به یه گرگ اعتماد کنی که از گوسفند مراقبت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You are too trusting; it's one of the hard facts of life that not everybody is as honest as you are.
[ترجمه گوگل]شما بیش از حد اعتماد دارید؛ این یکی از حقایق سخت زندگی است که همه به اندازه شما صادق نیستند
[ترجمه ترگمان]شما بیش از حد به آن اعتماد دارید؛ این یکی از واقعیت های سخت زندگی است که همه مثل شما صادق نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Forgiving is easy. Trusting again, not so much.
[ترجمه گوگل]بخشش آسان است اعتماد دوباره، نه چندان
[ترجمه ترگمان]بخشش خیلی ساده است اعتماد دوباره، نه خیلی زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gardiner is simply trusting to instinct and experience.
[ترجمه گوگل]گاردینر صرفاً به غریزه و تجربه اعتماد می کند
[ترجمه ترگمان]گاردینر به طور ساده به غریزه و تجربه اعتماد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The child gave a lovely, trusting smile.
[ترجمه گوگل]کودک لبخندی دوست داشتنی و قابل اعتماد زد
[ترجمه ترگمان]کودک لبخند دل انگیزی بر لب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her trusting smile melted his heart.
[ترجمه گوگل]لبخند اعتماد آمیز او قلبش را آب کرد
[ترجمه ترگمان]لبخند trusting قلبش را ذوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If you're too trusting, other people will take advantage of you.
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد به شما اعتماد کنید، دیگران از شما سوء استفاده خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اگر بیش از حد اعتماد کنی، بقیه از تو سو استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I stumbled along in the dark, trusting to luck to find the right door.
[ترجمه گوگل]من در تاریکی تصادف کردم و به شانس اعتماد کردم تا در مناسب را پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]در تاریکی سکندری خوردم و به شانسم اطمینان کردم که در درست را پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He nodded, not trusting himself to speak.
[ترجمه گوگل]سرش را تکان داد و اعتمادی به حرف زدن نداشت
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان داد، نه به خودش اعتماد کرد که چیزی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She has an open, trusting nature.
[ترجمه گوگل]او طبیعتی باز و قابل اعتماد دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه سرشت آزاد و اعتماد به نفس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She nodded, not trusting her own voice.
[ترجمه گوگل]سرش را تکان داد و به صدای خودش اعتماد نکرد
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان داد، نه به صدای خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید