trusteeship

/ˌtrəˈstiːˌʃɪp//trʌsˈtiːʃɪp/

معنی: امانت داری، امانت، تولیت، جزء امنا بودن
معانی دیگر: قیمومت، عضویت هیئت امنا، (کشور یا سرزمین) تحت قیمومت بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the duties or position of a trustee.

(2) تعریف: the administrative control of territory given to a country by the United Nations.

جمله های نمونه

1. The territory is under United Nations trusteeship.
[ترجمه گوگل]این قلمرو تحت قیمومیت سازمان ملل متحد است
[ترجمه ترگمان]این سرزمین تحت قیمومت سازمان ملل متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Burundi was formerly a Belgian trusteeship.
[ترجمه گوگل]بوروندی قبلاً یک قیمومیت بلژیکی بود
[ترجمه ترگمان]بروندی قبلا یک قیمومیت بلژیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Under the trusteeship system of the United Nations, visiting missions were sent to Tanganyika regularly to report on the situation there.
[ترجمه گوگل]تحت سیستم قیمومیت سازمان ملل متحد، هیئت های بازدیدکننده به طور مرتب به تانگانیکا فرستاده می شدند تا وضعیت آنجا را گزارش کنند
[ترجمه ترگمان]تحت نظام قیمومت سازمان ملل، هیات های میهمان برای گزارش وضعیت در آنجا به طور منظم به تانگانیکا اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a trusteeship a lower or subordinate body like a District Council loses for a time the right of self. government.
[ترجمه گوگل]در یک قیمومیت، یک نهاد پایین تر یا تابعه مانند شورای ناحیه برای مدتی حق خود را از دست می دهد دولت
[ترجمه ترگمان]در یک قیمومت، یک عضو پایین تر یا پایین تر مانند شورای منطقه برای مدتی حق خود را از دست می دهد دولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The outcome was that the concept of trusteeship was played down: the agreement concentrated on the creation of a provisional government.
[ترجمه گوگل]نتیجه این بود که مفهوم قیمومیت کم رنگ شد: توافق بر ایجاد یک دولت موقت متمرکز شد
[ترجمه ترگمان]نتیجه این بود که مفهوم قیمومت بر روی ایجاد یک دولت موقت متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In 198 Giuliani filed his suit, seeking a trusteeship of the Teamsters Union.
[ترجمه گوگل]در سال 198 جولیانی شکایت خود را مطرح کرد و به دنبال قیمومیت از اتحادیه تیم‌ها بود
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ Giuliani کت و شلوار خود را پر کرد و به دنبال یک قیمومت اتحادیه teamsters گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Trusteeship period of the effective date of the agreement for 5 years.
[ترجمه گوگل]دوره قیمومت از تاریخ لازم الاجرا شدن قرارداد به مدت 5 سال
[ترجمه ترگمان]یک دوره قیمومت بر تاریخ موثر توافقنامه به مدت ۵ سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mobile sales trusteeship system source code, phone card sales, management and accounting statistics.
[ترجمه گوگل]کد منبع سیستم متولی فروش موبایل، فروش کارت تلفن، آمار مدیریت و حسابداری
[ترجمه ترگمان]فروش تلفن همراه، کد منبع سیستم قیمومت، فروش کارت تلفن، مدیریت و آمار حسابداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the Trusteeship council has still not been brought into being, the build works were delayed.
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه شورای قیمومت هنوز تشکیل نشده است، کار ساخت به تعویق افتاد
[ترجمه ترگمان]زیرا شورای قیمومت هنوز به مرحله اجرا درنیامده است، کاره ای ساخت به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This site provides information on the Trusteeship Council.
[ترجمه گوگل]این سایت اطلاعاتی در مورد شورای قیمومت ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این سایت اطلاعاتی در مورد شورای قیمومت ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. United Nations Trusteeship Council, the United Nations, and "a" key element of " the " five permanent members "of" the Security Council for the device.
[ترجمه گوگل]شورای قیمومیت سازمان ملل متحد، سازمان ملل متحد، و "یک" عنصر کلیدی "پنج عضو دائم" شورای امنیت برای دستگاه
[ترجمه ترگمان]شورای قیمومت سازمان ملل متحد و \"عنصر کلیدی\" پنج عضو دائم \" شورای امنیت برای این وسیله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hospital trusteeship is a primary form of public hospital management system reform, which could separate the ownership and management right effectively without affecting the property rights.
[ترجمه گوگل]قیمومیت بیمارستان شکل اولیه اصلاح سیستم مدیریت بیمارستان دولتی است که می تواند بدون تأثیر بر حقوق مالکیت، حق مالکیت و مدیریت را به طور مؤثر جدا کند
[ترجمه ترگمان]بیمارستان trusteeship فرم اصلی اصلاحات سیستم مدیریت بیمارستان عمومی است که می تواند حق مالکیت و مدیریت را به طور موثر بدون تاثیر گذاشتن بر حقوق مالکیت متمایز نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also, if the VC2005 compiler code for the Trusteeship Council be unable to identify the Chinese path.
[ترجمه گوگل]همچنین، اگر کد کامپایلر VC2005 برای شورای سرپرستی قادر به شناسایی مسیر چینی نباشد
[ترجمه ترگمان]همچنین، اگر کد کامپایلر VC۲۰۰۵ برای شورای قیمومت قادر به شناسایی مسیر چین نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Offer consultation and trusteeship on auto beauty maintenance and servicing.
[ترجمه گوگل]ارائه مشاوره و امانتداری در زمینه نگهداری و خدمات زیبایی خودرو
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد مشاوره و قیمومت بر نگهداری و نگهداری از زیبایی اتومبیل را پیشنهاد دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امانت داری (اسم)
keep, bailment, trusteeship

امانت (اسم)
integrity, safekeeping, trust, trusteeship, fideism, honesty

تولیت (اسم)
trusteeship

جزء امنا بودن (اسم)
trusteeship

تخصصی

[حقوق] امانت، قیمومت، سرپرستی، مدیریت تصفیه

انگلیسی به انگلیسی

• office of trustee, function of a person granted custodianship over property not belonging to him, duty of one who is appointed to administer an institution; supervision over trust territories by appointed countries or by the united nations (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس