truss

/ˈtrəs//trʌs/

معنی: خرپا، فتق بند، خوشه، کوک زن، شکم بند، بقچه، گره زدن، چوب بست زدن، بادبان را جمع کردن، بار سفر بستن، دسته کردن، بسیخ کشیدن، خوشه کردن، جفت کردن، بهم بستن، بستن
معانی دیگر: (معمولا با: up) بستن، طناب پیچ کردن، (در اصل) بقچه بندی کردن، بقچه بستن، (پیش از پختن) بال ها و پاهای پرنده را به هم بستن، با خرپا یا شمع مستحکم کردن، حایل زدن، پشتبند زدن، بسته، (انگلیس) بسته ی کاه، بارکاه، شمع، (پل و غیره) پایه (مشتمل بر چند تیرآهن به صورت چارچوب)، نگهدار، تیر مشبک، پایه زدن، بسی  کشیدن، بداراویختن، متمسک شدن، بدار اویخته شدن، انبان

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trusses, trussing, trussed
(1) تعریف: to bind, fasten, or tie.
مترادف: bind, fasten, tie
مشابه: belt, fix, hitch, lash, moor, rope, secure, strap, tether, wrap, yoke

(2) تعریف: to furnish with a supporting framework or device.
مترادف: brace, support
مشابه: bracket, cantilever, prop, stanchion, stay

(3) تعریف: to secure or bind (a body part) to restrict movement (often fol. by up).
مشابه: bandage, bind, constrict, pinion, secure, wrap

- The doctor trussed up her broken arm.
[ترجمه گوگل] دکتر بازوی شکسته اش را در بند انداخت
[ترجمه ترگمان] دکتر بازوی شکسته خود را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: trusser (n.)
(1) تعریف: in engineering, any structural framework that is composed of rigid straight members in triangular conformations and that functions as a beam or cantilever bearing tension or compression vertically.
مشابه: brace, bracket, cantilever, prop, stanchion, stay, support, triangle

(2) تعریف: a pad and supporting belt for minimizing tension on a hernia.
مشابه: brace, supporter

جمله های نمونه

1. He was bearing a truss of trifles at his back.
[ترجمه گوگل]او خرپایی از چیزهای بی اهمیت را در پشت خود حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]او در پشت سرش بسته ای از چیزهای کوچک و بی اهمیت به دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Truss the chicken before you roast it.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه مرغ را کباب کنید، به آن اعتماد کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از کباب کردن جوجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The 517-foot-long truss is painted ballpark green and resembles a large bridge.
[ترجمه گوگل]این خرپا به طول 517 فوت به رنگ سبز رنگ شده و شبیه یک پل بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این بسته ۵۱۷ - به طور تقریبی به رنگ سبز است و شبیه پل بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Allen key truss rod adjustment is located on the familiar, Fenderish headstock with its circular string retainer and elephant ear machineheads.
[ترجمه گوگل]تنظیم میله خرپا کلید آلن روی سر استوک آشنا و Fenderish با نگهدارنده رشته دایره ای و سر دستگاه گوش فیل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تنظیم (بندی)بندی (elephant)الن در حالت آشنا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This extra truss member was designed to provide full thickness of insulation across the entire width of the house.
[ترجمه گوگل]این عضو خرپایی اضافی به گونه ای طراحی شده است که ضخامت کامل عایق را در کل عرض خانه فراهم کند
[ترجمه ترگمان]این عضو مشخص، برای تامین ضخامت کامل عایق بندی در عرض کل خانه طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The truss rod cover I don't like particularly.
[ترجمه گوگل]پوشش میله خرپا را به خصوص دوست ندارم
[ترجمه ترگمان]این بسته بندی که من از آن خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wasson said a steel truss weighing about 2 million pounds will be raised atop the northeast and southeast towers on May 20-2
[ترجمه گوگل]واسون گفت که یک خرپا فولادی به وزن حدود 2 میلیون پوند در 20 تا 2 مه بر فراز برج های شمال شرقی و جنوب شرقی قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]Wasson گفت که یک بسته فولادی به وزن ۲ میلیون پوند در بالای شمال شرقی و برج های جنوب شرقی در ۲۰ - ۲۰ مه برافراشته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Incidentally, Pedulla supply a superb wood-handled truss rod wrench with each bass - a real touch of class!
[ترجمه گوگل]اتفاقا، Pedulla یک آچار چوبی فوق العاده میله میله ای با دسته چوبی را با هر باس عرضه می کند - یک لمس واقعی با کلاس!
[ترجمه ترگمان]در واقع، Pedulla، یک آچار پیچ دار بسیار عالی با هر نوازنده کنترباس و یک دست واقعی درجه یک، تهیه می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bridge saddles were too high and the truss rod needed a full half-turn to make the neck straight and playable.
[ترجمه گوگل]زین های پل خیلی بلند بودند و میله خرپا نیاز به نیم چرخش کامل داشت تا گردن صاف و قابل بازی شود
[ترجمه ترگمان]زین و saddles بیش از حد بلند بود و the به یک نیمه راه احتیاج داشت تا گردن خود را صاف و راست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The truss system requires a very long lead time.
[ترجمه گوگل]سیستم خرپا به زمان بسیار طولانی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این سیستم بسته به زمان بسیار طولانی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes I resent having to truss myself up like a stuffed chicken.
[ترجمه گوگل]گاهی از اینکه باید مثل مرغ شکم پر شده خودم را نگه دارم ناراحت می شوم
[ترجمه ترگمان]بعضی وقتا از اینکه خودم رو مثل یه مرغ خشک شده سرزنش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Warren Truss, the Australian trade minister, counters that its quarantine regulations are entirely justified.
[ترجمه گوگل]وارن تراس، وزیر بازرگانی استرالیا، مخالفت می‌کند که مقررات قرنطینه آن کاملاً موجه است
[ترجمه ترگمان]وارن Truss، وزیر بازرگانی استرالیا، که مقررات قرنطینه آن کاملا موجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wave shaped space truss is used as the roof of the natatorium in Tianjin University, which ingeniously displays the function of the building.
[ترجمه گوگل]خرپای فضایی شکل موجی به عنوان سقف نایتاتوریوم در دانشگاه تیانجین استفاده می شود که به طرز مبتکرانه ای عملکرد ساختمان را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]بسته فضایی شکل موج به عنوان سقف of در دانشگاه تیانجین به کار می رود، که به شکلی موثر تابع ساختمان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But, the research of the long-span steel truss arch bridge, especially such a bridge during the operational phase, is relatively absence. Currently limited documents can be retrieved.
[ترجمه گوگل]اما تحقیق پل قوسی خرپایی فولادی دهانه بلند، به ویژه چنین پل در مرحله بهره برداری، نسبتاً غایب است اسناد در حال حاضر محدود قابل بازیابی هستند
[ترجمه ترگمان]اما، تحقیقات بر روی یک پل فولادی بلند مدت، به خصوص پلی که در طول فاز عملیاتی انجام می شود، نسبتا خالی است در حال حاضر مدارک محدود می توانند بازیابی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرپا (اسم)
abutment, truss, rafter

فتق بند (اسم)
truss, belt, band, bandage, swathe

خوشه (اسم)
truss, ear, cluster, raceme, inflorescence

کوک زن (اسم)
truss

شکم بند (اسم)
truss

بقچه (اسم)
truss, pack, bundle, fardel

گره زدن (فعل)
knot, loop, truss, tie, ruffle, cadge, knit, twitch, snick, twitch grass

چوب بست زدن (فعل)
truss

بادبان را جمع کردن (فعل)
truss

بار سفر بستن (فعل)
truss

دسته کردن (فعل)
truss, fagot, sheaf, band, bandage, cluster, bundle, bunch, sheave

بسیخ کشیدن (فعل)
truss, broach, spit

خوشه کردن (فعل)
truss, cluster, bunch

جفت کردن (فعل)
graft, truss, accompany, mortise, dovetail, couple, assemble, geminate, twin, link, yoke, husband, mortice

بهم بستن (فعل)
truss, couple, apply, fagot, faggot

بستن (فعل)
close, truss, attach, ban, impute, bar, stick, connect, colligate, bind, hitch, seal, clog, assess, tie up, choke, shut, shut down, block, fasten, belt, bang, pen, shut off, tighten, blockade, hasp, clasp, knit, jam, wattle, plug, congeal, curdle, curd, jell, lock, coagulate, cork, spile, picket, padlock, ligate, obturate, occlude, portcullis, posset, switch on

تخصصی

[عمران و معماری] خرپا - تیر مشبک - داربست - شبکه - تقویت کردن
[زمین شناسی] خرپا، ستون، پایه، تیر مشبک

انگلیسی به انگلیسی

• supporting structural framework made up of straight members; bundle; cluster of fruit or flowers
support with a truss; secure, bind
if you truss a bird, you prepare it for cooking by tying its legs and wings.
a truss is a device that a man wears to support a hernia and prevent it from getting worse.
if you truss someone up, you tie them up with ropes very tightly so that they cannot move; an old-fashioned expression.

پیشنهاد کاربران

کَت بسته
1 -
( also truss up )
to tie the arms and legs of someone together tightly and roughly with rope to prevent them from moving or escaping
بستن دستها و پاهای شخصی به هم محکم و با طناب برای جلوگیری از حرکت یا فرار
...
[مشاهده متن کامل]

Police said the couple had been trussed up and robbed before being shot.
2 -
to prepare a bird for cooking by tying its wings and legs to its body
آماده کردن پرنده برای پخت و پز با بستن بال ها و پاهایش به بدنش

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/truss
truss ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: خرپا
تعریف: قابی فولادی یا چوبی یا بتنی یا از آلیاژهای سبک که از عضوهای کششی و فشاری تشکیل شده است
خرپا

بپرس