trundle

/ˈtrəndl̩//ˈtrʌndl̩/

معنی: چرخک، غلتک، بارکش کوتاه، غلتاندن، تراندن، غل خوردن، گشتن، سنگین حرکت کردن، چرخیدن
معانی دیگر: چرخ کوچک، چرخچه، (با زحمت) حرکت دادن، حرکت کردن، مخفف: trundle bed و lantern pinion، (مهجور) چرخ دستی، گاری دستی (با چرخ های بلبرینگ مانند)، غلتیدن، دور گشتن، (با چرخ دستی یا هر وسیله ی دارای چرخک) حمل کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trundles, trundling, trundled
(1) تعریف: to convey using wheels or a wheeled vehicle.
مشابه: roll

(2) تعریف: to cause to roll or spin.
مشابه: roll
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to move on or as if on wheels; roll along.
مشابه: roll

(2) تعریف: to walk or go, often with a rolling gait.
اسم ( noun )
مشتقات: trundler (n.)
(1) تعریف: a small wheel or roller.

(2) تعریف: a rolling motion.

جمله های نمونه

1. Girls trundle in carrying heavy book bags.
[ترجمه مجید وحید] دختران بخاطر حمل کیسه های سنگین کناب ، به سختی راه میرفتند.
|
[ترجمه گوگل]دختران در حمل کیف های سنگین کتاب می چرخند
[ترجمه ترگمان]دخترها در حال حمل کیف سنگین کتاب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hundreds of trucks full of fruit and vegetables trundle across the border each day.
[ترجمه گوگل]هر روز صدها کامیون پر از میوه و سبزیجات در آن سوی مرز تردد می کنند
[ترجمه ترگمان]صدها کامیون پر از میوه و سبزیجات در هر روز از مرز عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They seem to trundle out the same old films every Christmas.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هر کریسمس همان فیلم های قدیمی را پخش می کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد هر کریسمس هر کریسمس از همان فیلم های قدیمی بیرون کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Soon after he spoke, army trucks began to trundle into Jerusalem and numerous soldiers appeared on the streets.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از سخنرانی او، کامیون های ارتش شروع به حرکت به سمت اورشلیم کردند و سربازان زیادی در خیابان ها ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از آن که او صحبت کرد، کامیون های ارتشی شروع به حمله به بیت المقدس کردند و سربازان زیادی در خیابان ها ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suppose Winston Churchill and Luciano Pavarotti trundle into a restaurant and sit near you.
[ترجمه گوگل]فرض کنید وینستون چرچیل و لوچیانو پاواروتی به رستورانی می‌روند و نزدیک شما می‌نشینند
[ترجمه ترگمان]فرض کن ین ستون Churchill و Luciano قدم زنان به یک رستوران بروند و نزدیک شما بنشینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I watch a white Lamborghini Countach trundle past on the street outside and shake my head in disbelief.
[ترجمه گوگل]من یک لامبورگینی کانتاچ سفید را تماشا می کنم که در خیابان بیرون می گذرد و سرم را با ناباوری تکان می دهم
[ترجمه ترگمان]و با ناباوری سرم را تکان می دهم و با ناباوری سرم را تکان می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After entering the system trundle strip, as soon as the blue screen dodges, restarts.
[ترجمه گوگل]پس از ورود به نوار ترندل سیستم، به محض اینکه صفحه آبی جاخالی داد، دوباره راه اندازی می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از ورود به سیستم، به محض آن که صفحه آبی از بین برود، restarts
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You know which trundle bed is yours.
[ترجمه گوگل]شما می دانید کدام تخت خواب مال شماست
[ترجمه ترگمان]می دونی اون تخت تاشو مال توئه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Large-scale control system's core trundle lamphouse.
[ترجمه گوگل]چراغ خانه اصلی سیستم کنترل در مقیاس بزرگ
[ترجمه ترگمان]هسته مرکزی سیستم کنترل در مقیاس بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They plan to trundle across the Martian surface searching for signs of water and life.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند در سطح مریخ به دنبال نشانه هایی از آب و حیات بگردند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا به دنبال نشانه هایی از آب و زندگی از روی سطح Martian عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A few horse-drawn carts still trundle through the dilapidated mining villages.
[ترجمه گوگل]چند گاری با اسب هنوز در دهکده های ویران شده معدن در حال تردد هستند
[ترجمه ترگمان]چند ارابه حامل چند ارابه که هنوز سر پا ایستاده بودند و در روستاهای dilapidated قدم می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am coming !'he shouted, and sailed the trundle - bed boat straight at them.
[ترجمه گوگل]من دارم می آیم!» او فریاد زد و قایق تختخوابی را مستقیماً به طرف آنها حرکت داد
[ترجمه ترگمان]! دارم میام سپس قایق کوچک تاشو را به طرف آن ها برد و فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trundle a hoop along.
[ترجمه گوگل]یک حلقه را در امتداد آن بچرخانید
[ترجمه ترگمان]یک حلقه در طول یک حلقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He didn't come. Laura and Mary were undressed, and they said their prayers and snuggled into the trundle bed.
[ترجمه گوگل]او نیامد لورا و مری لباس‌هایشان را درآورده‌اند و دعاهایشان را خوانده‌اند و به تخت خوابیده‌اند
[ترجمه ترگمان]او نیامد لورا و مری لباس های خود را می پوشیدند و دعای خود را می خواندند و خود را روی تخت تاشو لم می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخک (اسم)
reel, pulley, caster, rowel, trundle, whirligig

غلتک (اسم)
roll, roller, trundle, sledge

بارکش کوتاه (اسم)
trundle

غلتاندن (فعل)
roll, trundle, turn over, trindle

تراندن (فعل)
roll, trundle

غل خوردن (فعل)
trundle

گشتن (فعل)
go, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll

سنگین حرکت کردن (فعل)
thump, lumber, trundle

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

انگلیسی به انگلیسی

• roll, cause to roll; transport in a wheeled vehicle; cause to rotate (archaic)
if a vehicle trundles somewhere, it moves there slowly.
if you trundle something somewhere, you move or roll it along slowly.

پیشنهاد کاربران

trundle someone past
trundle ( something ) adv. /prep
( با وسیله ی چرخدار ) به سفر بردن/به گردش بردن
شخص یا اشخاصی را با یک وسیله ( مانند اتوبوس، ماشین و یا درشکه ) به ارامی در یک مسیر دور دادن/چرخاندن/گشت دادن
به آرامی حرکت کردن، به آرامی پیش رفتن

بپرس