معنی: چرخک، غلتک، بارکش کوتاه، غلتاندن، تراندن، غل خوردن، گشتن، سنگین حرکت کردن، چرخیدنمعانی دیگر: چرخ کوچک، چرخچه، (با زحمت) حرکت دادن، حرکت کردن، مخفف: trundle bed و lantern pinion، (مهجور) چرخ دستی، گاری دستی (با چرخ های بلبرینگ مانند)، غلتیدن، دور گشتن، (با چرخ دستی یا هر وسیله ی دارای چرخک) حمل کردن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: trundles, trundling, trundled
• (1)تعریف: to convey using wheels or a wheeled vehicle. • مشابه: roll
• (2)تعریف: to cause to roll or spin. • مشابه: roll
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1)تعریف: to move on or as if on wheels; roll along. • مشابه: roll
• (2)تعریف: to walk or go, often with a rolling gait.
اسم ( noun )مشتقات: trundler (n.)
• (1)تعریف: a small wheel or roller.
• (2)تعریف: a rolling motion.
جمله های نمونه
1. Girls trundle in carrying heavy book bags.
[ترجمه مجید وحید] دختران بخاطر حمل کیسه های سنگین کناب ، به سختی راه میرفتند.
|
[ترجمه گوگل]دختران در حمل کیف های سنگین کتاب می چرخند [ترجمه ترگمان]دخترها در حال حمل کیف سنگین کتاب بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Hundreds of trucks full of fruit and vegetables trundle across the border each day.
[ترجمه گوگل]هر روز صدها کامیون پر از میوه و سبزیجات در آن سوی مرز تردد می کنند [ترجمه ترگمان]صدها کامیون پر از میوه و سبزیجات در هر روز از مرز عبور می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They seem to trundle out the same old films every Christmas.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هر کریسمس همان فیلم های قدیمی را پخش می کنند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد هر کریسمس هر کریسمس از همان فیلم های قدیمی بیرون کشیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Soon after he spoke, army trucks began to trundle into Jerusalem and numerous soldiers appeared on the streets.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از سخنرانی او، کامیون های ارتش شروع به حرکت به سمت اورشلیم کردند و سربازان زیادی در خیابان ها ظاهر شدند [ترجمه ترگمان]اندکی پس از آن که او صحبت کرد، کامیون های ارتشی شروع به حمله به بیت المقدس کردند و سربازان زیادی در خیابان ها ظاهر شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Suppose Winston Churchill and Luciano Pavarotti trundle into a restaurant and sit near you.
[ترجمه گوگل]فرض کنید وینستون چرچیل و لوچیانو پاواروتی به رستورانی میروند و نزدیک شما مینشینند [ترجمه ترگمان]فرض کن ین ستون Churchill و Luciano قدم زنان به یک رستوران بروند و نزدیک شما بنشینند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I watch a white Lamborghini Countach trundle past on the street outside and shake my head in disbelief.
[ترجمه گوگل]من یک لامبورگینی کانتاچ سفید را تماشا می کنم که در خیابان بیرون می گذرد و سرم را با ناباوری تکان می دهم [ترجمه ترگمان]و با ناباوری سرم را تکان می دهم و با ناباوری سرم را تکان می دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After entering the system trundle strip, as soon as the blue screen dodges, restarts.
[ترجمه گوگل]پس از ورود به نوار ترندل سیستم، به محض اینکه صفحه آبی جاخالی داد، دوباره راه اندازی می شود [ترجمه ترگمان]بعد از ورود به سیستم، به محض آن که صفحه آبی از بین برود، restarts [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You know which trundle bed is yours.
[ترجمه گوگل]شما می دانید کدام تخت خواب مال شماست [ترجمه ترگمان]می دونی اون تخت تاشو مال توئه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Large-scale control system's core trundle lamphouse.
[ترجمه گوگل]چراغ خانه اصلی سیستم کنترل در مقیاس بزرگ [ترجمه ترگمان]هسته مرکزی سیستم کنترل در مقیاس بزرگ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They plan to trundle across the Martian surface searching for signs of water and life.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند در سطح مریخ به دنبال نشانه هایی از آب و حیات بگردند [ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا به دنبال نشانه هایی از آب و زندگی از روی سطح Martian عبور کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A few horse-drawn carts still trundle through the dilapidated mining villages.
[ترجمه گوگل]چند گاری با اسب هنوز در دهکده های ویران شده معدن در حال تردد هستند [ترجمه ترگمان]چند ارابه حامل چند ارابه که هنوز سر پا ایستاده بودند و در روستاهای dilapidated قدم می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I am coming !'he shouted, and sailed the trundle - bed boat straight at them.
[ترجمه گوگل]من دارم می آیم!» او فریاد زد و قایق تختخوابی را مستقیماً به طرف آنها حرکت داد [ترجمه ترگمان]! دارم میام سپس قایق کوچک تاشو را به طرف آن ها برد و فریاد زد: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Trundle a hoop along.
[ترجمه گوگل]یک حلقه را در امتداد آن بچرخانید [ترجمه ترگمان]یک حلقه در طول یک حلقه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He didn't come. Laura and Mary were undressed, and they said their prayers and snuggled into the trundle bed.
[ترجمه گوگل]او نیامد لورا و مری لباسهایشان را درآوردهاند و دعاهایشان را خواندهاند و به تخت خوابیدهاند [ترجمه ترگمان]او نیامد لورا و مری لباس های خود را می پوشیدند و دعای خود را می خواندند و خود را روی تخت تاشو لم می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• roll, cause to roll; transport in a wheeled vehicle; cause to rotate (archaic) if a vehicle trundles somewhere, it moves there slowly. if you trundle something somewhere, you move or roll it along slowly.
پیشنهاد کاربران
trundle someone past trundle ( something ) adv. /prep ( با وسیله ی چرخدار ) به سفر بردن/به گردش بردن شخص یا اشخاصی را با یک وسیله ( مانند اتوبوس، ماشین و یا درشکه ) به ارامی در یک مسیر دور دادن/چرخاندن/گشت دادن