1. Further discussion was truncated by the arrival of tea.
[ترجمه سعید] با رسیدن چای بحث و تبادل نظر کم شد
|
[ترجمه احمد قربانی] بحث و جدل اضافی با رسیدن چای کاهش یافت
|
[ترجمه محمد] با رسیدن چای بساط بحث و نظر جمع شد.
|
[ترجمه گوگل]بحث بیشتر با ورود چای کوتاه شد [ترجمه ترگمان]بحث بیشتر با ورود چای آغاز شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My article was published in truncated form.
[ترجمه گوگل]مقاله من به صورت کوتاه منتشر شد [ترجمه ترگمان]مقاله من به شکل ناقص به چاپ رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The report is also available in a truncated version.
[ترجمه گوگل]این گزارش در نسخه کوتاه شده نیز موجود است [ترجمه ترگمان]این گزارش در نسخه ناقص نیز موجود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The review body has produced a truncated version of its annual report.
[ترجمه گوگل]نهاد بررسی نسخه کوتاه شده گزارش سالانه خود را تهیه کرده است [ترجمه ترگمان]هیات بازبینی یک نسخه ناقص از گزارش سالانه خود را تهیه کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He truncated a news item to fit the available space.
[ترجمه گوگل]او یک خبر را به تناسب فضای موجود کوتاه کرد [ترجمه ترگمان]او یک مورد خبری را برای جا دادن به فضای موجود کوتاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Television coverage of the match was truncated by a technical fault.
[ترجمه گوگل]پوشش تلویزیونی این مسابقه به دلیل نقص فنی قطع شد [ترجمه ترگمان]پوشش تلویزیونی این مسابقه با نقص فنی ناقص شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was a truncated version, delivered with as near to perfunctory efficiency as courtesy would allow.
[ترجمه گوگل]این یک نسخه کوتاه بود، با کارایی نزدیک به حدی که حسن نیت اجازه میدهد ارائه شد [ترجمه ترگمان]این یک نسخه ناقص بود که آن را به اندازه ادب و نزاکت سرسری تحویل داده بود تا ادب و نزاکت اجازه ندهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Harvard Securities recalled the duplicate pay cheque, as well as truncating the value of the next one.
[ترجمه گوگل]اوراق بهادار هاروارد چک پرداختی تکراری و همچنین ارزش چک بعدی را کاهش داد [ترجمه ترگمان]اوراق بهادار هاروارد، چک پرداخت کپی و همچنین ارزش گذاری مجدد ارزش بعدی را به خاطر می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It refers not to truncating the inquiry but to the timescale before appointing an inspector and publishing the report.
[ترجمه گوگل]این به کوتاه کردن تحقیق نیست، بلکه به زمان بندی قبل از انتصاب بازرس و انتشار گزارش اشاره دارد [ترجمه ترگمان]این روش نه تنها تحقیق را محدود می کند بلکه به زمان بندی قبل از انتصاب یک بازرس و انتشار گزارش اشاره می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The remaining segments are internally moulded into a truncated cone.
[ترجمه گوگل]بخشهای باقیمانده در داخل به یک مخروط کوتاه قالبگیری میشوند [ترجمه ترگمان]بخش های باقیمانده به صورت داخلی به یک مخروط ناقص تبدیل می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They are white with a markedly truncated and enlarged anterior end due to the presence of the very large buccal capsule.
[ترجمه گوگل]آنها سفید هستند با انتهای قدامی به طور مشخص بریده شده و بزرگ شده به دلیل وجود کپسول باکال بسیار بزرگ [ترجمه ترگمان]آن ها سفید هستند و به خاطر حضور کپسول بزرگ buccal، به طور قابل ملاحظه ای کوتاه و بزرگ شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In contrast, other truncated forms of RAP74 containing a shorter C-terminal region were all inactive.
[ترجمه گوگل]در مقابل، سایر اشکال بریده شده RAP74 که حاوی یک ناحیه C ترمینال کوتاهتر هستند، همگی غیرفعال بودند [ترجمه ترگمان]در مقابل، دیگر اشکال truncated حاوی یک منطقه C - ترمینال کوتاه تر همگی غیر فعال بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Expressive notation is generally easier to truncate - by deleting final characters to create the notation for a more general subject.
[ترجمه گوگل]کوتاه کردن نمادهای بیانی به طور کلی آسان تر است - با حذف کاراکترهای نهایی برای ایجاد نماد برای یک موضوع کلی تر [ترجمه ترگمان]نماد Expressive به طور کلی با حذف نویسه های نهایی برای ایجاد نماد برای یک موضوع کلی تر، آسان تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Hence oral history interviews were typically truncated.
[ترجمه گوگل]از این رو مصاحبههای تاریخ شفاهی معمولاً کوتاه میشدند [ترجمه ترگمان]از این رو، مصاحبه ها تاریخ شفاهی به طور معمول کوتاه شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[کامپیوتر] کوتاه کردن، بریدن [برق و الکترونیک] بریدن حذف کردن رقمهای آخر مقدار عددی . عدد 3/14159265 تا 5 رقم به 3/1415 بریده می شود، در حالی که اگر تا 5 رقم گرد شود 3/1416 خواهد بود. [زمین شناسی] شبیه به مخروط یا گنبد سربریده. بریده شدن و زاویه دار شدن از دو انتها [ریاضیات] بریده شدن، ریختن اضافات، کوتاه کردن، بریدن، قطع کردن
انگلیسی به انگلیسی
• shorten, cut short if something is truncated, it is made shorter; an informal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To shorten something by cutting off a part; shorten ✂️ 🔍 مترادف: Reduce ✅ مثال: The essay was truncated to fit within the word limit.
truncate ( v ) ( trʌŋkeɪt ) =to make sth shorter, especially by cutting off the top or end, e. g. My article was published in truncated form. truncation ( n )
۱. سر و ته {چیزی را} زدن ۲. مثله کردن مثال: Further discussion was truncated by the arrival of tea. با رسیدن چای سر و ته بیشتر بحث زده شده بود.
قطع سر، بریدن سر ، کوتاه کردن ، کوتاه کردن چیزی از نوک آن