trumpet

/ˈtrəmpət//ˈtrʌmpɪt/

معنی: شیپور، بوق، شیپورچی، کرنا، شیپور زدن
معانی دیگر: (با سر و صدای زیاد) اعلام کردن، در بوق و کرنا کردن، صور، (موسیقی غربی) ترومپت، (آدم) ترومپت نواز، به شکل شیپور، شیپورسان، شیپوری، (جمع - گیاه شناسی) شیپوربرگ (sarracenia flava بومی جنوب شرقی ایالات متحده)، صدای فیل، نعره ی فیل، ترومپت زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a brass wind instrument with three valves atop a looped tube that ends in a flared bell, which produces bright, strong, often piercing tones.
مشابه: bugle, clarion, cornet, horn

(2) تعریف: something that resembles this instrument in shape or sound, such as an ear trumpet.

(3) تعریف: a loud, piercing sound or call, esp. that made by an elephant.
مشابه: bellow, blare, blast, clarion

(4) تعریف: any of various pitcher plants of the southeastern United States having thin, upright, hollow leaves.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: trumpets, trumpeting, trumpeted
(1) تعریف: to play a trumpet.
مشابه: blow, play, toot

(2) تعریف: to make a trumpetlike sound or call.
مترادف: blare, blast
مشابه: bellow, resound, roar, thunder, wail
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: trumpetlike (adj.)
(1) تعریف: to play or sound on a trumpet.
مشابه: blow, toot

(2) تعریف: to sound or speak with a trumpetlike tone.
مترادف: blare
مشابه: bellow, blast, thunder

(3) تعریف: to announce or proclaim loudly or widely.
مترادف: blare, herald, proclaim, resound
مشابه: announce, declare, promulgate, publish, sound

جمله های نمونه

1. a trumpet blast
نفیر شیپور

2. a dirty trumpet
شیپور گوشخراش

3. ali blew his trumpet
علی شیپورش را به صدا درآورد (زد).

4. blow one's own trumpet
(با سر و صدا) از خود تعریف کردن،به سود خود تبلیغ کردن

5. from the dining room issued the sound of a trumpet
صدای شیپور از اتاق نهارخوری به گوش می رسید.

6. Brave actions never want a trumpet.
[ترجمه گوگل]اقدامات شجاعانه هرگز شیپور نمی خواهند
[ترجمه ترگمان]شجاع بودن هیچ وقت به یک شیپور نیاز ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He played trumpet professionally in a jazz combo.
[ترجمه گوگل]او ترومپت را به صورت حرفه ای در یک کمبو جاز می نواخت
[ترجمه ترگمان]او در یک ترکیب جاز بصورت حرفه ای بوق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main orchestral brass instruments are the horn, trumpet, trombone, and tuba.
[ترجمه گوگل]سازهای برنجی اصلی ارکستر هورن، ترومپت، ترومبون و توبا هستند
[ترجمه ترگمان]سازه ای بادی اصلی بوق، شیپور، ترومبون، و tuba هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dizzy was a real killer on the trumpet.
[ترجمه گوگل]دیزی یک قاتل واقعی روی ترومپت بود
[ترجمه ترگمان]\"دیزی\" یه قاتل واقعی روی ترومپت بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An elderly man puffed on a trumpet to the accompaniment of drums and piano.
[ترجمه گوگل]پیرمردی با نواختن طبل و پیانو روی ترومپت پف کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمردی با صدای طبل و پیانو نواختن شیپور را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trumpet and trombone are brass instruments.
[ترجمه گوگل]ترومپت و ترومبون سازهای برنجی هستند
[ترجمه ترگمان]شیپور و ترومبون سازه ای برنجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm not blowing my own trumpet; I can do all jobs.
[ترجمه گوگل]من در شیپور خودم نمی دم من می توانم همه کارها را انجام دهم
[ترجمه ترگمان]من ترومپت خودم نیستم، میتونم همه کارها رو انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He plays the trumpet or something of the kind.
[ترجمه گوگل]او ترومپت یا چیزی شبیه آن را می نوازد
[ترجمه ترگمان]ترومپت یا همچین چیزی میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dave spent the whole evening blowing his own trumpet.
[ترجمه Maryam] دیو کل عصر را با دمیدن شیپور خودش سپری کرد
|
[ترجمه گوگل]دیو تمام شب را صرف دمیدن در شیپور خود کرد
[ترجمه ترگمان]دیو تمام شب ترومپت خود را اعلام می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He gave a short blast on his trumpet.
[ترجمه گوگل]او صدای کوتاهی بر روی شیپور خود زد
[ترجمه ترگمان]صدای شیپوری بلند از ترومپت به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She's been making risible attempts to learn the trumpet.
[ترجمه گوگل]او برای یادگیری ترومپت تلاش های مضحکی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه ترومپت رو یاد بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Ann blew a few notes on the trumpet.
[ترجمه گوگل]آن چند نت روی ترومپت دمید
[ترجمه ترگمان]ان آن چند تا یادداشت روی ترومپت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیپور (اسم)
horn, bugle, trumpet, clarion

بوق (اسم)
horn, bugle, trumpet, concha

شیپورچی (اسم)
trumpet, bugler, trumpeter

کرنا (اسم)
horn, trumpet, concha, hautboy, hornpipe

شیپور زدن (فعل)
tantara, trumpet

تخصصی

[سینما] ترومپت [نوعی ساز]
[عمران و معماری] شیپوری - قیف تمرکز
[نساجی] شیپوری در ناحیه تولید فتیله - قیف - شیپور

انگلیسی به انگلیسی

• one of several musical wind instruments made of brass tubing with a flared bell at the end and having a strong and penetrating tone; something that looks like a trumpet; sound of a trumpet, sound similar to that of a trumpet; trumpet player
blow a trumpet, play one of a number of brass wind instruments; emit a sound like a trumpet; proclaim loudly
a trumpet is a brass wind instrument with three buttons that you press to get different notes.
if you trumpet something that you are proud of or that you think is important, you announce it widely so that many people get to hear about it.
if you blow your own trumpet, you boast about yourself; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

1. ترومپت 2. صدای فیل 3. ترومپت زدن . 4. در بوق و کرنا کردن
در بوق و کرنا کردن و جار زدن
trumpet 2 ( n ) =a thing shaped like a trumpet, especially the open flower of a daffodil
trumpet
trumpet 1 ( n ) ( trʌmpət ) =a brass musical instrument made of a curved metal tube that you blow into, with three valves for changing the note
trumpet
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

شیپور، که برای عید نوروز میزنند
لایک
صور: ( trumpet در آیات قرآنی معنی ( صور ) میدهد که به صور اسرافیل اشاره دارد )
trumpet ( something )
اعلام کردن و داد و قال کردن راجب چیزی
اعلام کردن
تو بوق و کرنا کردن

یک نوع ساز بادی برنجی
the sound of trumpets blowing
صدای شیپور زدن
در علوم پزشکی:
راه هوایی بینی حلقی ( nasal trumpet )
یک نوع ساز بادی برنجی با سه کلید جهت تغییر نوت که با شیپور متفاوت است.
سازی که از برنج ساخته شده که شیپور نام دارد

صدای فیل
شیپور برای آهنگ و آواز trumpet
شیپور

شیپور یا بوقی که برای تمرین ساز و آواز به کار گرفته می شود.
با داد و فریاد چیزی را گفتن
با صدای بلند گفتن
جار زدن
The boys were not shy about trumpeting their successes
ترجمه اینجانب: پسرها خجالت نمی کشیدند که موفقیتشان را جار بزنند ( با صدای بلند اعلام کنند ) .
سرو صدا کردن
با شیپور

a musical instrument that you blow
شیپور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس