1. Every time John is late getting home he trumps up some new excuse.
[ترجمه گوگل]هر بار که جان دیر به خانه میرسد، بهانهای جدید میآورد
[ترجمه ترگمان]هر بار که جان دیر به خانه می رسد، یک بهانه جدید را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I trumped up a story to amuse the children.
[ترجمه گوگل]داستانی ساختم تا بچه ها را سرگرم کنم
[ترجمه ترگمان]من برای سرگرم کردن بچه ها برای سرگرم کردن یک داستان بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was never able to trump up the courage to have a showdown.
[ترجمه گوگل]او هرگز نتوانست شجاعت لازم برای یک مسابقه را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اون هرگز موفق نشده بود که دل و جراتش رو داشته باشه که یه مسابقه نهایی داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Several of his colleagues trumped up a complaint to get him removed from the job.
[ترجمه گوگل]چند تن از همکارانش شکایتی را برای اخراج او از این کار به پایان رساندند
[ترجمه ترگمان]چندین تن از همکاران او شکایت کرده اند که او را از این کار برکنار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That woman trumped up various baseless charges against him.
[ترجمه گوگل]آن زن اتهامات بی اساس مختلفی را علیه او جعل کرد
[ترجمه ترگمان]این زن در مقابل او اتهامات بی اساس و بی اساس را به هم زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It became clear,during the trial,that most of the charges against the defendant were trumped up.
[ترجمه گوگل]در جریان دادگاه مشخص شد که بیشتر اتهامات متهم جعلی بوده است
[ترجمه ترگمان]در طول محاکمه مشخص شد که اغلب اتهامات علیه متهم جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Anxious to avoid indictment, peasants trumped up charges against their neighbors, while others accused their rivals of imaginary crimes.
[ترجمه گوگل]دهقانان که نگران اجتناب از کیفرخواست بودند، اتهاماتی را علیه همسایگان خود جعل کردند، در حالی که دیگران رقبای خود را به جنایات خیالی متهم کردند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان نگران برای اجتناب از کیفرخواست، اتهامات نسبت داده شده به همسایگان خود را مغلوب کردند، در حالی که دیگران رقبای خود را به جنایات خیالی متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The entire thing was entirely trumped up and she was absolved because of the publicity we gave the case.
[ترجمه گوگل]همه چیز کاملاً جعل شده بود و به دلیل تبلیغاتی که ما در مورد پرونده دادیم، او تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]همه چیز کاملا لو رفته بود و به خاطر the که در این مورد به ما داده بود بخشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is no performer in a costume, no trumped up poster boy.
[ترجمه گوگل]او نه مجری در لباس است، نه پسر پوستر ساختگی
[ترجمه ترگمان]او کسی نیست که در لباس مبدل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Try as they might, they were unable to trump up a convincing case against him.
[ترجمه گوگل]هرچه تلاش کردند، نتوانستند پرونده قانع کننده ای علیه او ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]سعی کنید تا جایی که ممکن است سعی کنید یک پرونده متقاعد کننده علیه او پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was never able to trump up the courage to have a showdown.
[ترجمه گوگل]او هرگز نتوانست شجاعت لازم برای یک مسابقه را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اون هرگز موفق نشده بود که دل و جرات خودش رو نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sylvia does not get on with the supervisor and the danger is that he will trump up some charge to discredit her.
[ترجمه گوگل]سیلویا با سرپرست کار نمیکند و خطر این است که او برای بیاعتبار کردن او، اتهاماتی را به جان بخرد
[ترجمه ترگمان]سیلویا هم با سرپرست دست و پنجه نرم نمی کند و خطر این است که او یک اتهام را برای بی اعتبار کردن او برنده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If you are out to condemn sb ., you can always trump up a charge.
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید sb را محکوم کنید، همیشه میتوانید یک اتهام را بالا ببرید
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهید sb را محکوم کنید همیشه می توانید یک اتهام را برنده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید