1. Orpington seems an example of the truism that nothing succeeds like success.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اورپینگتون نمونه ای از این حقیقت است که هیچ چیز مانند موفقیت موفق نمی شود
[ترجمه ترگمان]Orpington نمونه ای از این حقیقت است که هیچ چیز مانند موفقیت موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is an obvious truism that people act in accordance with their motives.
[ترجمه گوگل]این یک حقیقت بدیهی است که افراد مطابق با انگیزه های خود عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که مردم مطابق با انگیزه های خود عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As far as health is concerned, it's a truism that prevention is better than cure.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که به سلامت مربوط می شود، این یک واقعیت است که پیشگیری بهتر از درمان است
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به سلامتی مربوط می شود، بدیهی است که پیش گیری بهتر از درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The amendment states but a truism that all is retained which has not been surrendered.
[ترجمه گوگل]اصلاحیه فقط یک حقیقت را بیان می کند که همه چیز حفظ شده است و تسلیم نشده است
[ترجمه ترگمان]این اصلاحیه بیان می کند که همه چیز حفظ شده و تسلیم نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Feminism's death in the 1980s is a truism which I doubt.
[ترجمه گوگل]مرگ فمینیسم در دهه 1980 حقیقتی است که من در آن تردید دارم
[ترجمه ترگمان]مرگ فمینیسم در دهه ۱۹۸۰، رایجی است که من در آن شک دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is a truism of Catholic thinking that grace builds on nature.
[ترجمه گوگل]این یک حقیقت از تفکر کاتولیک است که فیض بر طبیعت بنا می شود
[ترجمه ترگمان]این گفته رایجی درباره طرز تفکر کاتولیک است که گریس بر طبیعت استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That's my first truism about truth.
[ترجمه گوگل]این اولین باور من در مورد حقیقت است
[ترجمه ترگمان]اولین عقیده من این است که حقیقت را بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is a truism that schools exist primarily for the personal development of pupils.
[ترجمه گوگل]این یک حقیقت است که مدارس در درجه اول برای رشد شخصی دانش آموزان وجود دارند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که مدارس اصولا برای توسعه شخصی دانش آموزان وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is a truism that you get what you pay for.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت است که شما چیزی را که برای آن هزینه می کنید دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]این گفته رایجی است که شما تاوان آن را خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It has become a truism of modern politics that people will never vote to raise their taxes.
[ترجمه گوگل]این که مردم هرگز به افزایش مالیات خود رأی نمیدهند، به یک حقیقت در سیاست مدرن تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]واضح است که مردم هرگز برای افزایش مالیات های خود رای نخواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That they could not seemed a truism.
[ترجمه گوگل]این که آنها نمی توانند یک واقعیت واقعی به نظر بیایند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که چنین چیزی گفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It's become a truism that Sunday's visitors play the prettiest football in the Premiership.
[ترجمه گوگل]این که میهمانان یکشنبه زیباترین فوتبال را در لیگ برتر بازی می کنند به یک واقعیت تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که بازدیدکنندگان یکشنبه زیباترین فوتبال جهان را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And it's been a truism for eons that extra cash always makes life a little easier.
[ترجمه گوگل]و این یک واقعیت است که پول نقد اضافی همیشه زندگی را کمی آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]و این گفته رایجی برای سال ها است که این پول بیشتر زندگی را کمی راحت تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Now medical researchers are discovering another truism.
[ترجمه گوگل]اکنون محققان پزشکی در حال کشف حقیقت دیگری هستند
[ترجمه ترگمان]اکنون پژوهشگران پزشکی این حقیقت دیگر را کشف کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. By now it's a truism that we live at a time of almost unparalleled species extinction.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این یک واقعیت است که ما در زمان انقراض تقریبا بی نظیر گونه ها زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر واضح است که ما در زمانی از انقراض بی نظیر و تقریبا بی نظیر زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید