truckload

/ˈtrəˌklod//ˈtrəˌklod/

یک کامیون پر، (بار) به اندازه ی یک کامیون، به گنجایش یک ماشین باری

جمله های نمونه

1. a truckload of apples
یک کامیون (پر از) سیب

2. a truckload of coal
یک کامیون زغال سنگ

3. a truckload of explosives
یک کامیون پر از مواد منفجره

4. they hijacked a truckload of cameras
آنها یک کامیون پر از دوربین عکاسی را دزدیدند.

5. Their new album is selling by the truckload.
[ترجمه گوگل]آلبوم جدید آنها با کامیون به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید کامیون آن ها را به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each truckload of concrete arrived from the plant with a certificate listing its ingredients and proportions.
[ترجمه گوگل]هر کامیون بتن با گواهینامه ای حاوی مواد تشکیل دهنده و نسبت آن از کارخانه وارد شد
[ترجمه ترگمان]هر کامیون باری از کارخانه با یک گواهی در لیست اجزا و نسبت های آن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The driver, who is stuck with a truckload of oranges, called his company to tell of his ordeal.
[ترجمه گوگل]راننده که در یک کامیون پرتقال گیر کرده بود، با شرکت خود تماس گرفت تا از مصیبت خود بگوید
[ترجمه ترگمان]راننده که با یک کامیون پر از پرتقال در حال گیر کردن است، شرکت او را برای شرح ordeal فراخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the same time, the truckload of urinals began to climb the foothills.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، بار کامیون های ادراری شروع به بالا رفتن از کوهپایه ها کرد
[ترجمه ترگمان]در همان حال کامیون urinals شروع به بالا رفتن از تپه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Florida, a truckload of mink coats showed up during the 2004 hurricane season, Rothe-Smith said, a likely tax write-off for a retailer having trouble pushing furs.
[ترجمه گوگل]راث اسمیت گفت، در فلوریدا، یک کامیون کت راسو در طول فصل طوفان سال 2004 ظاهر شد، که احتمالاً برای خرده‌فروشی که در فشار دادن خز مشکل دارد، مالیات حذف می‌شود
[ترجمه ترگمان]در فلوریدا، یک کامیون پر از coats mink در طول فصل تابستان سال ۲۰۰۴ عرضه شد، rothe اسمیت گفت، یک خرده فروش احتمالا برای یک خرده فروش با فشار آوردن خز به مشکل برخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A crate presented an acceptable risk, but a truckload was a rotten risk.
[ترجمه گوگل]یک جعبه خطر قابل قبولی داشت، اما یک کامیون یک خطر پوسیده بود
[ترجمه ترگمان]یک کامیون ریسک قابل قبولی داشت، اما یک کامیون هم خطر بدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The content that the car designs includes truckload and overall design, assembly design and hardware design.
[ترجمه گوگل]محتوایی که خودرو طراحی می کند شامل کامیون و طراحی کلی، طراحی مونتاژ و طراحی سخت افزار است
[ترجمه ترگمان]محتوای این ماشین شامل کامیون های باری و طراحی کلی، طراحی مونتاژ و طراحی سخت افزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They bought a truckload of food and had it delivered to the church parking lot.
[ترجمه گوگل]آنها یک کامیون غذا خریدند و آن را به پارکینگ کلیسا تحویل دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک کامیون غذا خرید و آن را به پارکینگ کلیسا تحویل داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Donations of food and medicines have been arriving by the truckload all week.
[ترجمه گوگل]کمک های غذایی و دارویی در تمام هفته با کامیون می رسد
[ترجمه ترگمان]کمک های اهدایی به مواد غذایی و دارو هر هفته توسط کامیون های باری حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So astonishing are the anecdotes, so bizarre the characters, that eventually the reader has to suspend a truckload of disbelief.
[ترجمه گوگل]حکایات آنقدر شگفت‌انگیز و شخصیت‌ها آنقدر عجیب هستند که در نهایت خواننده مجبور می‌شود کامیونی از ناباوری را به حالت تعلیق درآورد
[ترجمه ترگمان]این داستان ها آنقدر عجیب و غریب هستند که در نهایت خواننده باید یک کامیون پر از ناباوری را به حالت تعلیق درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• full cargo of a truck; minimum weight required to ship at truckload rates
a truckload of goods or people is the amount of them that a truck can carry.

پیشنهاد کاربران

بپرس