trucker

/ˈtrəkər//ˈtrəkə/

معنی: راننده کامیون
معانی دیگر: راننده ی کامیون، (شخص) باربر (با کامیون)، کشاورز صیفی کار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who drives a truck; truck driver.

(2) تعریف: a person or company in the business of trucking goods.

جمله های نمونه

1. We hitched a ride with a trucker.
[ترجمه گوگل]ما با یک کامیون دار سوار شدیم
[ترجمه ترگمان] با یه راننده کامیون سواری گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many truckers gave up on making deliveries and thousands were without power.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کامیون داران از تحویل کالا منصرف شدند و هزاران نفر برق نداشتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کامیون داران به تحویل تحویل دادند و هزاران تن بدون قدرت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Truckers are taxed to pay for the upkeep of the roads and highways they use.
[ترجمه گوگل]کامیون داران برای پرداخت هزینه های نگهداری از جاده ها و بزرگراه هایی که استفاده می کنند مالیات می گیرند
[ترجمه ترگمان]Truckers موظف هستند که مخارج جاده ها و بزرگراه ها را که مورد استفاده قرار می دهند، بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Three of these were his fellow truckers from the night Jim Miller had stumbled into them at the gas station.
[ترجمه گوگل]سه نفر از اینها کامیونداران همکار او از شبی بودند که جیم میلر در پمپ بنزین با آنها برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]سه تن از آن ها راننده کامیون او بودند که جیم میلر در ایستگاه گاز به آن ها برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And many of those truckers obviously felt it was their right to deliver goods to points far beyond the border town.
[ترجمه گوگل]و بسیاری از آن کامیون داران آشکارا احساس می کردند که این حق آنهاست که کالا را به نقاطی فراتر از شهر مرزی تحویل دهند
[ترجمه ترگمان]و بسیاری از آن کامیون داران به وضوح احساس می کردند که این حق آن ها است که کالاها را به نقاط دور از شهر مرزی تحویل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One recent study concluded: These days, some truckers are more inclined to sport white collars than tank tops.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه اخیر نتیجه گرفت: این روزها، برخی از کامیون داران بیشتر به یقه سفید اسپرت تمایل دارند تا تاپ
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه اخیرا به این نتیجه رسید که این روزها برخی از کامیون داران تمایل بیشتری به collars های سفید ورزشی نسبت به بالای مخزن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The trucker unloaded the ocean: stacks of 50-pound bags of InstantOcean, the same stuff you buy at tropical aquarium stores.
[ترجمه گوگل]کامیون‌دار اقیانوس را تخلیه کرد: کیسه‌های 50 پوندی InstantOcean، همان چیزهایی که از فروشگاه‌های آکواریوم‌های گرمسیری می‌خرید
[ترجمه ترگمان]کامیون کامیون، اقیانوس را تخلیه کرد: توده ای از کیسه های ۵۰ پوندی of، همان چیزهایی که در فروشگاه های آکواریوم استوایی خریداری می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rocky had accounted for all his truckers, with the exception of his three buddies, Chuck, Jube and Red.
[ترجمه گوگل]راکی همه کامیوندارانش را به استثنای سه دوستش چاک، جوب و رد حساب کرده بود
[ترجمه ترگمان]راکی همه رانندگان کامیون خود را به استثنای سه تن از دوستانش، چاک، Jube و قرمز انتخاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At times, the life of a trucker can be very lonely.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، زندگی یک کامیون دار می تواند بسیار تنها باشد
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها زندگی یه راننده کامیون میتونه خیلی تنها باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Larry Hawkins, a former trucker, on supporting Sarah Palin.
[ترجمه گوگل]لری هاوکینز، راننده کامیون سابق، در حمایت از سارا پیلین
[ترجمه ترگمان]لری هاوکینز، راننده کامیون سابق، در حمایت از سارا پالین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is a trucker in a moving and relocation company.
[ترجمه گوگل]او راننده کامیون در یک شرکت جابجایی و جابجایی است
[ترجمه ترگمان]اون یه راننده کامیونه که تو یه شرکت متحرک و متحرک کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Truck - engulfing sand, a trucker strike, and gas shortages cost precious time.
[ترجمه گوگل]کامیون - بلعیدن شن و ماسه، اعتصاب کامیون داران و کمبود گاز زمان گرانبهایی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]یک کامیون کامیون کامیون، یک کامیون کامیون و کمبود گاز در زمان گران قیمتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another friend mentioned he'd become a trucker.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از دوستان گفت که او راننده کامیون شده است
[ترجمه ترگمان]یه دوست دیگه گفت که راننده کامیونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Trucker hats have come into fashion only recently.
[ترجمه گوگل]کلاه های کامیون دار به تازگی مد شده اند
[ترجمه ترگمان]کلاه های Trucker فقط اخیرا مد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the rear of the lead sixteen wheeler rode Jube and the six other truckers who had been recruited by Rocky.
[ترجمه گوگل]در عقب خودروی سرب، شانزده چرخ سوار جوب و شش کامیون دیگر که توسط راکی ​​استخدام شده بودند، رفتند
[ترجمه ترگمان]در پشت ۱۶ چرخ، Jube و شش راننده کامیون دیگر که توسط راکی استخدام شده بودند، سوار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راننده کامیون (اسم)
trucker, truckman

انگلیسی به انگلیسی

• truck driver; person whose profession is transport by trucking; vegetable grower
a trucker is someone who drives a lorry as their job; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس