truancy

/ˈtruːənsi//ˈtruːənsi/

معنی: گریز، طفره زنی، پرسه زنی، وقتگذرانی
معانی دیگر: مدرسه گریزی، فرار از مدرسه

جمله های نمونه

1. The government has ordered a crackdown on truancy.
[ترجمه گوگل]دولت دستور سرکوب فرار از مدرسه را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت دستور سختگیری در مورد فرار از فرار را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The authorities plan to come down hard on truancy in future.
[ترجمه نسيم] مقامات در نظر دارند تا در اینده سخت گیری کمتری در رابطه با فرار از مدرسه بخرج دهند
|
[ترجمه ل اسحاقی] مسئولان برنامه دارند که در آینده به شدت اشخاص وظیفه نشناس را مواخذه کنند. ( با وظیفه نشناسی برخورد سخت داشته باشند )
|
[ترجمه گوگل]مقامات در نظر دارند در آینده به شدت از فرار از مدرسه بکاهند
[ترجمه ترگمان]مسئولین در نظر دارند که در آینده به شدت از مدرسه فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The next meeting will address the problem of truancy.
[ترجمه ل اسحاقی] در جلسه بعدی مشکل بی مسئولیتی و وظیفه نشناسی مطرح خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]در جلسه بعدی به مشکل فرار از مدرسه پرداخته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]جلسه بعدی مشکل پرسه زدن را حل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Truancy rates at the school are very high.
[ترجمه گوگل]نرخ فرار در مدرسه بسیار بالاست
[ترجمه ترگمان]میزان Truancy در این مدرسه بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rates of truancy from school have only increased minimally.
[ترجمه گوگل]نرخ فرار از مدرسه فقط به میزان اندکی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان فرار از مدرسه به حداقل رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The legal definition of truancy incorporates no distinction between its different forms.
[ترجمه گوگل]تعریف قانونی فرار از مدرسه هیچ تمایزی را بین اشکال مختلف آن لحاظ نمی کند
[ترجمه ترگمان]تعریف قانونی از پرسه زدن، هیچ تمایزی بین اشکال مختلف آن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These measures were seen as indirectly reducing condoned truancy.
[ترجمه گوگل]این اقدامات به‌عنوان کاهش غیرمستقیم فرار از تحصیل در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این اقدامات به صورت غیر مستقیم در کاهش پرسه زنی دیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The authorities have responded to complaints of increasing truancy with legislation apparently strict but in practice almost ineffective.
[ترجمه گوگل]مقامات به شکایات مربوط به افزایش فرار از مدرسه با قوانینی که ظاهراً سخت اما در عمل تقریباً ناکارآمد است، پاسخ داده اند
[ترجمه ترگمان]مقامات به شکایات از افزایش پرسه زدن با قوانین ظاهرا سخت اما در عمل واکنش نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We will publish test results, exam results and truancy rates and ensure that there is regular independent inspection.
[ترجمه گوگل]ما نتایج آزمون، نتایج امتحانات و میزان فرار از مدرسه را منتشر خواهیم کرد و اطمینان حاصل خواهیم کرد که بازرسی مستقل منظمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ما نتایج تست، نتایج امتحان و نرخ فرار را منتشر خواهیم کرد و اطمینان حاصل می کنیم که بازرسی مستقل منظمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Earnhardt would have understood the mass truancy.
[ترجمه گوگل]Earnhardt می توانست فرار از مدرسه را درک کند
[ترجمه ترگمان] Earnhardt درک می کنه که این کار \"نسا کانتی\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tackling truancy Schools reported using a range of strategies to tackle absence from school.
[ترجمه گوگل]مقابله با غیبت مدارس گزارش کردند که از طیف وسیعی از راهبردها برای مقابله با غیبت از مدرسه استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]مدارس گریز از مقابله با استفاده از مجموعه ای از استراتژی ها برای مقابله با غیبت از مدرسه گزارش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To combat truancy schools need the active co-operation of parents and good information about patterns of non-attendance.
[ترجمه گوگل]برای مبارزه با مدرسه گریزی مدارس نیاز به همکاری فعال والدین و اطلاعات خوب در مورد الگوهای عدم حضور دارند
[ترجمه ترگمان]برای مبارزه با پرسه زدن، مدارس به هم کاری فعالانه والدین و اطلاعات خوب در مورد الگوهای عدم حضور نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Truancy rates have dropped 42 percent, and daytime crime rates have dropped 35 percent.
[ترجمه گوگل]نرخ فرار از مدرسه 42 درصد و نرخ جرایم روزانه 35 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نرخ Truancy ۴۲ درصد کاهش یافته است و میزان جرائم در روز ۳۵ درصد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At school they shared truancy escapades, which developed a more interesting potential once they had matriculated.
[ترجمه گوگل]در مدرسه آن‌ها برنامه‌های فرار از مدرسه را به اشتراک می‌گذاشتند، که پس از ثبت نام، پتانسیل جالب‌تری پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]در مدرسه escapades که در آن ها پرسه می زدند، به اشتراک می گذاشتند، و زمانی که they داشتند، استعدادهای بالقوه بیشتری به وجود می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گریز (اسم)
escape, scuttle, allusion, getaway, evasion, flight, digression, jink, elusion, subterfuge, gink, guy, scamper, escapement, desertion, loup, truancy, sidestep

طفره زنی (اسم)
subterfuge, prorogation, truancy

پرسه زنی (اسم)
stroll, truancy

وقت گذرانی (اسم)
truancy, temporization

انگلیسی به انگلیسی

• state or act of being absent from school (or work, etc.) without permission
condition of being one who stays out of school without permission; condition of being one who evades his responsibilities; an instance of being truant
when children stay away from school without permission, you describe their behaviour as truancy.

پیشنهاد کاربران

گریز از مدرسه
مدرسه گریزی
فرار از مدرسه
Missing school frequently with no adequate excuse
Harsh truancy laws have resulted in children and parents being sent to jail for skipping school.
The principal turned to a truancy officer during the lockdown to find and talk to ghost students.
فرار از مدرسه. پیچوندن مدرسه
the school’s truancy rate
مدرسه گریزی

بپرس