troublous

/ˈtrʌbləs//ˈtrʌbləs/

معنی: مزاحم، پر زحمت، پر دردسر، رنجه اور
معانی دیگر: (ادبی)، ناراحت، آشفته، منقلب، طاقت فرسا

جمله های نمونه

1. The troublous society made a good opportunity for religion spread.
[ترجمه گوگل]جامعه پر دردسر فرصت خوبی برای گسترش دین ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]جامعه troublous فرصت خوبی برای گسترش مذهب به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bringing together of troublous times and the return of the Jews to the Land removes any doubt.
[ترجمه گوگل]گرد هم آمدن روزهای پر دردسر و بازگشت یهودیان به سرزمین، هرگونه تردید را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]با گردهم آوردن زمان اغتشاش و بازگشت یهودیان به سرزمین هر گونه شک و تردید را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In troublous times people grow intoxicated there more on words than on wine.
[ترجمه گوگل]در زمان‌های پر دردسر، مردم در آنجا بیشتر با کلمات مست می‌شوند تا شراب
[ترجمه ترگمان]در زمان اغتشاش، مردم بیش از مستی بر روی کلمات مست می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It may be worthwhile also in these troublous times to write down his severe criticism on war, which he called "that most cruel madness".
[ترجمه گوگل]شايد در اين دوران پر دردسر نيز شايسته باشد كه انتقادات شديد او از جنگ را كه او آن را «بي‌رحمانه‌ترين جنون» مي‌خواند، يادداشت كنيم
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است در این زمان اغتشاش و اغتشاش، انتقاد شدید خود را از جنگ، که او آن را \"that دیوانگی\" می نامید، بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some troublous uprore, Whereto he drew in haste it to agree.
[ترجمه گوگل]برخی غوغای دردسرساز، جایی که او با عجله آن را به توافق رساند
[ترجمه ترگمان]بعضی از uprore در فضا می پیچید و با شتاب آن را به سوی خود می کشید تا با آن موافقت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The troublous feeling is due to the disturbance of outer world.
[ترجمه گوگل]احساس ناراحتی ناشی از آشفتگی دنیای بیرون است
[ترجمه ترگمان]این احساس آشفتگی ناشی از آشفتگی دنیای بیرون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ah, China, really is a troublous times this year.
[ترجمه گوگل]آه، چین، واقعاً روزهای پر دردسر امسال است
[ترجمه ترگمان]آه، چین واقعا امسال زمان آشوب انگیزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These are troublous times.
[ترجمه گوگل]این روزگاران دردسرساز است
[ترجمه ترگمان] این دوران \"troublous\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Besides, this thesis considers that James's sense of non-identity and crisis can be regarded as his modern feelings and they roots in his troublous times and his self-exiled life as an artist.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این تز معتقد است که احساس بی هویتی و بحران جیمز را می توان احساسات مدرن او دانست و ریشه در دوران پر دردسر و زندگی خود تبعیدی او به عنوان یک هنرمند دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پایان نامه در نظر دارد که احساس جیمز از عدم هویت و بحران می تواند به عنوان احساسات مدرن او در نظر گرفته شود و آن ها در دوران اغتشاش او و زندگی خود در تبعید به عنوان یک هنرمند ریشه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All we came from the 6th police station. . . . . . in leaving here is a troublous matter, so we should look after this.
[ترجمه گوگل]همه از کلانتری ششم آمدیم خروج از اینجا یک موضوع دردسرساز است، بنابراین ما باید مراقب این موضوع باشیم
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که ما از ایستگاه ششم پلیس اومدیم اینجا در حال ترک کردن یک موضوع troublous، پس ما باید دنبال این بگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the capitalist country's aggression, the contradiction of national and the class and also all kinds of contradictories in society, the political in Mongolia become troublous more and more.
[ترجمه گوگل]با تهاجم کشور سرمایه داری، تضاد ملی و طبقاتی و همچنین انواع تضادها در جامعه، امر سیاسی در مغولستان بیش از پیش دردسرساز می شود
[ترجمه ترگمان]با پرخاش کشور سرمایه داری، تناقض میان ملت و طبقه و همچنین همه انواع of در جامعه، سیاسی در مغولستان، بیش از پیش به دردسر تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Traditional Chinese Lineages in the late Qing Dynasty changed again when impacted by the troublous times.
[ترجمه Eda] دودمان سنتی چینی در اواخر سلسله چینگ، زمانی که تحت تاثیر دوران پر دردسر قرار گرفت، دوباره تغییر کرد.
|
[ترجمه گوگل]دودمان سنتی چینی در اواخر سلسله چینگ، زمانی که تحت تاثیر دوران پر دردسر قرار گرفت، دوباره تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان چینی سنتی در سلسله کینگ، زمانی که تحت تاثیر دوران اغتشاش قرار گرفتند، دوباره تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seeing that I asked Fishhook away mysteriously, they followed us secretly and now they wanted to leave this troublous corsair with Caesar.
[ترجمه گوگل]با دیدن اینکه من به طور مرموزی از فیش هوک خواستم دور شود، مخفیانه دنبال ما رفتند و حالا می خواستند این کورسی دردسرساز را نزد سزار بگذارند
[ترجمه ترگمان]با دیدن اینکه من از او خواهش کردم به طور مرموزی فرار کند، آن ها ما را مخفیانه تعقیب کردند و حالا آن ها می خواستند این دزد دریایی را با سزار ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزاحم (صفت)
troublesome, annoying, pesky, obtrusive, bothersome, molesting, tiresome, troublous, importunate, hindering, worrisome

پر زحمت (صفت)
difficult, laborious, heavy, arduous, grinding, toilsome, effortful, ponderous, troublous

پر دردسر (صفت)
difficult, bothersome, troublous

رنجه اور (صفت)
troublous

انگلیسی به انگلیسی

• (archaic) not relaxed, not settled; restless; annoying

پیشنهاد کاربران

بپرس