troubleshooter

/ˈtrəbəlˌʃuːtər//ˈtrʌblʃuːtə/

معنی: کاشف عیب و نقص و رفع کننده ان
معانی دیگر: مشگل گشا، (شخص)، گره گشا، کاربراه انداز، کاربرگزار، مشکل گشا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who has a talent for resolving disputes, improving weak organizations, or the like, esp. in business and politics.

(2) تعریف: an expert in finding and repairing the mechanical, electrical, or other problems in a malfunctioning system.

جمله های نمونه

1. A troubleshooter is being appointed to make the prison service more efficient.
[ترجمه گوگل]یک عیب یاب برای کارآمدتر کردن خدمات زندان تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]A برای کارآمدتر کردن خدمات زندان منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For additional information, contact Trouble-Shooter.
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر، با Trouble-Shooter تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات بیشتر، تماس با مشکل تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Click Finish to start the networking troubleshooter.
[ترجمه گوگل]برای شروع عیب‌یابی شبکه، روی Finish کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای شروع شبکه سازی شبکه ای روی Finish کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The troubleshooter is unable to determine which device is causing hibernate or standby to fail.
[ترجمه گوگل]عیب‌یاب نمی‌تواند تشخیص دهد که کدام دستگاه باعث می‌شود خواب زمستانی یا آماده به کار از کار بیفتد
[ترجمه ترگمان]The قادر به تعیین این نیست که کدام دستگاه به خواب زمستانی می رود یا در حالت آماده به کار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This " troubleshooter " listened and let the cantankerous customer enjoy himself pouring out his tirade.
[ترجمه گوگل]این "اشکال یاب" گوش داد و اجازه داد که مشتری پرخاشگر از ریختن تاریکی خود لذت ببرد
[ترجمه ترگمان]این \"troubleshooter\" گوش می داد و می گذاشت که مشتری cantankerous از خود لذت ببرد و سخنرانی خود را بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Click Troubleshooter if the wireless mouse does not work as expected.
[ترجمه گوگل]اگر ماوس بی سیم مطابق انتظار کار نمی کند، روی Troubleshooter کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]اگر موس وایرلس آن طور که انتظار می رفت کار نمی کند روی troubleshooter کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The troubleshooter starts when you close this wizard.
[ترجمه گوگل]زمانی که این ویزارد را ببندید، عیب یاب شروع به کار می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که این جادوگر رو به هم نزدیک می کنی troubleshooter شروع می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Online troubleshooter feature, accessible from the Help menu.
[ترجمه گوگل]ویژگی عیب‌یابی آنلاین، از منوی راهنما قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]ویژگی troubleshooter آنلاین، که از منوی راهنما در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Click Launch Troubleshooter to get help with the network adapters that are not working.
[ترجمه گوگل]برای دریافت راهنمایی در مورد آداپتورهای شبکه که کار نمی کنند، روی Launch Troubleshooter کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای کمک به the شبکه که کار نمی کنند روی سکوی پرتاب کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Go back to the beginning of the troubleshooter.
[ترجمه گوگل]به ابتدای عیب یاب برگردید
[ترجمه ترگمان]دوباره شروع به بازگشت به the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A troubleshooter help topic is available online regarding this issue.
[ترجمه گوگل]یک مبحث راهنمای عیب‌یابی در رابطه با این مشکل به صورت آنلاین در دسترس است
[ترجمه ترگمان]یک موضوع به موضوع کمک می کند که به صورت آنلاین در رابطه با این موضوع در دسترس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. B. Use the hardware troubleshooter to upgrade the video adapter drivers for the secondary video adapter.
[ترجمه گوگل]ب از عیب یاب سخت افزاری برای ارتقاء درایورهای آداپتور ویدئویی برای آداپتور ویدئویی ثانویه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]B از troubleshooter سخت افزار برای ارتقای رانندگان رابط ویدئو برای آداپتور ویدیوی ثانویه استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Click the Troubleshooter button if the wheel does not work as expected.
[ترجمه گوگل]اگر چرخ آن طور که انتظار می رود کار نمی کند، روی دکمه عیب یاب کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]اگر فرمان مطابق انتظار عمل نکند روی دکمه troubleshooter کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For information about correcting your network problem, click Troubleshooter. To try to connect again, click Back.
[ترجمه گوگل]برای کسب اطلاعات در مورد تصحیح مشکل شبکه خود، روی Troubleshooter کلیک کنید برای تلاش مجدد برای اتصال، روی برگشت کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات در مورد اصلاح مشکل شبکه تان، روی troubleshooter کلیک کنید برای اتصال مجدد، دوبار کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاشف عیب و نقص و رفع کننده ان (اسم)
troubleshooter

انگلیسی به انگلیسی

• expert in locating and repairing malfunctions in machinery and technical equipment; one who resolves disputes (political, diplomatic, etc.), mediator
a troubleshooter is a person whose job is to solve major problems or difficulties that occur in a company or government or in an aspect of the company or government's work.

پیشنهاد کاربران

troubleshooter ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: عیب یاب
تعریف: دستگاه یا فردی که عیب یا اِشکال موجود در یک وسیله یا سامانه را جست وجو و شناسایی می کند
مسئول رفع نقص
عیب یابی، کاشف عیب و نقص و رفع کننده ی آن

بپرس