trot out


(عامیانه) 1- به رخ دیگران کشیدن 2- به نمایش گذاشتن، عرضه کردن 3- تکرار کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to bring out for an audience's attention or inspection.

- That group trots out the same old songs every time.
[ترجمه گوگل] آن گروه هر بار همان آهنگ های قدیمی را پخش می کنند
[ترجمه ترگمان] این گروه هر بار آهنگ های قدیمی اجر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He trotted out his best china.
[ترجمه ejaz] او زبان چینی روان خود را بہ رخ دیگران کشید۔
|
[ترجمه گوگل]او بهترین چینی خود را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]او به بهترین ظروف چینی خود پی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Was it really necessary to trot out the same old stereotypes about Ireland?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً لازم بود که همان کلیشه های قدیمی درباره ایرلند را کنار بگذاریم؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا لازم بود که همان stereotypes کهنه را از ایرلند دور کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You trot out that argument whenever I try to discuss this matter with you.
[ترجمه گوگل]هر زمان که من سعی می کنم این موضوع را با شما در میان بگذارم، این بحث را از بین می برید
[ترجمه ترگمان]هر وقت سعی می کنم راجع به این موضوع با تو بحث کنم، از این بحث لذت می بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He trotted out the horse for the buyer to watch.
[ترجمه گوگل]او اسب را پیاده کرد تا خریدار تماشا کند
[ترجمه ترگمان]اسب را به طرف خریدار یورتمه رفت تا تماشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They trotted out the same old excuses for the lack of jobs in the area.
[ترجمه گوگل]آنها همان بهانه های قدیمی را برای نبود شغل در منطقه به راه انداختند
[ترجمه ترگمان]آن ها همان عذر و بهانه قدیمی را برای عدم وجود کار در منطقه صادر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The student trotted out his knowledge.
[ترجمه مبینا] دانش آموز دانش خود را به رخ کشید.
|
[ترجمه گوگل]دانش آموز دانش خود را از بین برد
[ترجمه ترگمان]دانشجو از دانش خود آگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He trotted out an excuse for being late.
[ترجمه گوگل]او بهانه ای برای دیر آمدن پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]یک بهانه آورد تا دیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Steve trotted out the same old excuses.
[ترجمه گوگل]استیو همان بهانه های قدیمی را به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]استیو هم از همان بهانه قدیمی بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He always trots out the same old excuses for being late.
[ترجمه مبینا] او همیشه برای دیر کردن بهانه های تکراری قدیمی می آورد.
|
[ترجمه گوگل]او همیشه همان بهانه های قدیمی را برای دیر رسیدن به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]همیشه هم بهانه می آورد تا دیر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whenever I ask him why his essay's late, he just trots out the same old excuses.
[ترجمه گوگل]هر وقت از او می‌پرسم که چرا مقاله‌اش دیر می‌آید، همان بهانه‌های قدیمی را می‌آورد
[ترجمه ترگمان]هر وقت از او می پرسم که چرا مقاله اش دیر است، همان بهانه قدیمی را بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She trotted out the old cliche that 'a trouble shared is a trouble halved. '
[ترجمه گوگل]او این کلیشه قدیمی را به زبان آورد که "یک مشکل مشترک، یک مشکل نصف شده است " '
[ترجمه ترگمان]از این کلیشه قدیمی دور شده بود که مشکلی در میان نبود، مشکل نصف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was trotted out at these wretched award banquets like the March of Dimes child.
[ترجمه گوگل]من در این ضیافت های اسفناک جوایز مانند بچه مارس آف دیمز بیرون رفتم
[ترجمه ترگمان]من در آن شب نشینی لعنتی مانند ماه مارس که کودک Dimes بود یورتمه می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instantly alert, we trotted out after our bailiff and sensed the envy of those left to wait.
[ترجمه گوگل]فوراً هوشیار بودیم، به دنبال ضابط خود بیرون رفتیم و حسادت کسانی را که منتظر مانده بودند احساس کردیم
[ترجمه ترگمان]فورا هوشیار شدیم، بعد از مباشر ما به راه افتادیم و حس حسادت کسانی را که برای صبر کردن باقی مانده بودند حس کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dianne Feinstein, D-Calif., is trotting out an old and unconventional idea.
[ترجمه گوگل]دایان فاینشتاین، کالیفرنیا، در حال ارائه یک ایده قدیمی و غیر متعارف است
[ترجمه ترگمان]Dianne Feinstein، D - کالیفرنیا این یک ایده قدیمی و غیر متعارف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• display something again and again; bring out something or someone and display for admiration; bring out and show the gaits of a horse

پیشنهاد کاربران

provide an explanation or piece of information that has already been used many times before.
بهانه و یا نظر نادرستی رو مداوم گفتن

بپرس