tropism


معنی: گرایش، سوگرایش
معانی دیگر: سو گرایی (تمایل یا گریز گیاه یا جانور از هر نوع انگیزان مثلا تمایل گل آفتاب گردان به نور خورشید)، سوگرایش
tropism _
پسوند (اسم ساز):- گرایی، سوگرایی، گرایشی [heliotropism]

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: tropismatic (adj.), tropistic (adj.)
• : تعریف: in biology, the turning or growth of an organ or organism toward or away from an external stimulus such as light, gravity, or nutrients.
پسوند ( suffix )
• : تعریف: an organism's attraction to, or repulsion from, a stimulus.

- phototropism
[ترجمه گوگل] فتوتروپیسم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. negative tropism
گرایش انگیزه گریز

2. positive tropism
(زیست شناسی) گرایش مثبت

3. Second, exploring the objective mode and merit tropism of constituting administrative procedures code in our country.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، بررسی نحوه عینی و استحکام شایستگی تشکیل آیین دادرسی اداری در کشورمان
[ترجمه ترگمان]دوم، بررسی حالت هدف و شایستگی ایجاد کد اجرایی در کشور ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aerotropism A TROPISM in which the orientating stimulus is oxygen.
[ترجمه گوگل]آئروتروپیسم تروپیسمی که در آن محرک جهت‌دهنده اکسیژن است
[ترجمه ترگمان]Aerotropism A TROPISM که در آن محرک orientating اکسیژن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. NEI theory and the theory of Channel Tropism.
[ترجمه گوگل]نظریه NEI و نظریه تروپیسم کانال
[ترجمه ترگمان]نظریه NEI و تیوری کانال مانش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tropism of administration in universities is the centralization of political or power and bureaucrat management.
[ترجمه گوگل]محوریت مدیریت در دانشگاه ها، تمرکز مدیریت سیاسی یا قدرت و بوروکراتی است
[ترجمه ترگمان]مدیریت اجرایی در دانشگاه ها تمرکز مدیریت سیاسی یا قدرت و مدیریت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hydrotropism (hydrotropic movement) A tropism in which the stimulus is water. It is a special kind of chemotropism.
[ترجمه گوگل]هیدروتروپیسم (جنبش آبگرد) گرمسیری است که محرک آن آب است این نوع خاصی از شیمی درمانی است
[ترجمه ترگمان]Hydrotropism (حرکت hydrotropic)A که محرک آن آب است این یک نوع خاص از chemotropism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I think, the significance of this artistic tropism lies in that only artistic realm can distinct his works from others at the tide of this return to literator paintings traditions.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم اهمیت این تروپیسم هنری در این است که تنها قلمرو هنری می‌تواند آثار او را در جریان بازگشت به سنت‌های نقاشی ادبا از دیگران متمایز کند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم، اهمیت این tropism هنری در آن نهفته است که تنها قلمرو هنری می تواند آثار خود را از دیگران در جریان این بازگشت به literator نقاشی متمایز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although env gene correlates with cell tropism, coreceptor usage and HIV syncytium inducing, it may have relationship with the whole genome, whether these phenotypes are present or not.
[ترجمه گوگل]اگرچه ژن env با تروپیسم سلولی، استفاده از هسته گیرنده و القای سینسیتیوم HIV همبستگی دارد، اما ممکن است با کل ژنوم ارتباط داشته باشد، خواه این فنوتیپ ها وجود داشته باشند یا نباشند
[ترجمه ترگمان]اگرچه ژن env در ارتباط با tropism سلولی، کاربرد coreceptor و القای HIV مرتبط است، ممکن است رابطه با کل ژنوم وجود داشته باشد، چه این phenotypes وجود داشته باشند یا نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The theory question of Ginseng " channel tropism show lol be further discussed. "
[ترجمه گوگل]سوال تئوری جینسنگ "کانال تروپیسم نشان می دهد lol بیشتر مورد بحث قرار گیرد "
[ترجمه ترگمان]فرضیه مطرح شده در مورد \"کانال tropism\" باید بیشتر مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At angles of maintainance ligament, value tropism and formation approach, the difference between anaclitic social network and implemental one was studied finally.
[ترجمه گوگل]در زوایای رباط حفظ، تروپیسم ارزشی و رویکرد شکل‌گیری، در نهایت تفاوت بین شبکه اجتماعی آناکلیتیک و اجرایی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در زاویه of maintainance، tropism و رویکرد شکل گیری، تفاوت بین شبکه اجتماعی anaclitic و implemental مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tropism of taste: bitter, cold. In the heart, stomach.
[ترجمه گوگل]تروپیسم طعم: تلخ، سرد در قلب، معده
[ترجمه ترگمان]مزه مزه، تلخ، سرد توی قلب، شکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tropism of taste: Gan Wen. In the lungs, spleen by.
[ترجمه گوگل]تروپیسم ذوق: گان ون در ریه ها، طحال توسط
[ترجمه ترگمان]tropism of: gan Wen توی ریه، طحال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It would seem that a veritable tropism impels people to keep their heads held high.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که یک تروپیسم واقعی مردم را وادار می کند که سر خود را بالا نگه دارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که a واقعی مردم را مجبور می کند که سرشان را بالا نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرایش (اسم)
inspiration, orientation, tendency, trend, propensity, attitude, tropism, gravitation, ism

سوگرایش (اسم)
tropism

انگلیسی به انگلیسی

• orientation of an organism usually involving growing in positive or negative response to stimuli (biology)

پیشنهاد کاربران

tropism ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: گرایش 2
تعریف: حرکت جهت‏دار گیاه یا یکی از اندام های آن در نتیجۀ اثر محرک بیرونی

بپرس