troll

/troʊl//trəʊl/

معنی: چرخش، غول یا جن ساکن غار وکوه، گشتن، سراییدن، دایره وار حرکت کردن، چرخیدن، چرخاندن
معانی دیگر: غلتیدن، غلتاندن، گردیدن، تریدن، (آواز) به نوبت خواندن، با اشتیاق و صدای بلند خواندن، (برای ماهیگیری) تور را از عقب قایق در حال حرکت آویختن، تورکشی کردن، (نادر) تند حرف زدن، زبان درازی کردن، (مردم باور اسکاندیناوی) غول یا کوتوله ی ساکن غار و دخمه، ترول، افسانه توتنی غول یا جن ساکن غار وکوه، چرخاندن گرداندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trolls, trolling, trolled
(1) تعریف: to trail (a fishing line or lure) behind a slowly moving boat.

(2) تعریف: to attempt to catch (fish or the like) by using a line trailed behind a boat.

(3) تعریف: (slang) to search (an area) for something or someone.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: troller (n.)
• : تعریف: to fish by trailing a line behind a slowly moving boat.
اسم ( noun )
• : تعریف: in Scandinavian folklore, an ugly manlike creature that lived in a cave or under a bridge.

جمله های نمونه

1. Three Blind Mice is a well-known troll. ".
[ترجمه مینا] آنها یک تحول زدند
|
[ترجمه گوگل]سه موش کور یک ترول معروف است "
[ترجمه ترگمان]سه موش کور یک غول معروف است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A well-constructed troll will provoke irate or confused responses from flamers and newbies.
[ترجمه گوگل]یک ترول خوش ساخت پاسخ های خشمگین یا گیج کننده را از طرف شعله ورها و تازه کارها برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]یک ترول که به خوبی ساخته شده باشد، واکنش های خشمگین یا سردرگم from و تازه واردها را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I would troll for fish from the rowboat.
[ترجمه گوگل]از قایق پارویی به دنبال ماهی می رفتم
[ترجمه ترگمان]از یک قایق پارویی برای صید ماهی استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each troll held a double-headed axe. Between thumb and forefinger.
[ترجمه گوگل]هر ترول یک تبر دو سر در دست داشت بین انگشت شست و سبابه
[ترجمه ترگمان]هر ترول یک تبر دو نفره را در دست داشت بین شست و انگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's certainly true that both will now troll for votes in the same middle waters.
[ترجمه گوگل]مطمئناً درست است که هر دو اکنون برای رای دادن در همان آب های میانی ترول خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت داره که هر دوی ما در حال حاضر هر دو رای برای رای دادن به آب های وسطش پیدا می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The troll thought that was sensible, so he waited.
[ترجمه گوگل]ترول فکر کرد که این معقول است، بنابراین منتظر ماند
[ترجمه ترگمان]غول فکر می کرد که این کار عاقلانه است، بنابراین منتظر ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It also makes Troll flesh virtually impossible to eat unless it is very thoroughly cooked.
[ترجمه گوگل]همچنین خوردن گوشت ترول را تقریبا غیرممکن می کند مگر اینکه کاملاً پخته شده باشد
[ترجمه ترگمان]این همچنین باعث می شود که ترول عملا خوردن را غیر ممکن کند مگر اینکه کاملا پخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The oldest and biggest billy goat knocked the troll into the stream, and no one ever heard from him again.
[ترجمه گوگل]مسن ترین و بزرگترین بز بیلی ترول را به جوی آب کوبید و دیگر هیچ کس از او خبری نداشت
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین و قدیمی ترین بز ماده جن را در جریان آب انداخت و هیچ کس دیگر خبری از او نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the Troll Country Chaos warbands fight each other for supremacy and Orc armies gather their strength to invade south.
[ترجمه گوگل]در Troll Country Chaos، گروه‌های جنگی برای برتری با یکدیگر می‌جنگند و ارتش‌های اورک‌ها نیروی خود را جمع‌آوری می‌کنند تا به جنوب حمله کنند
[ترجمه ترگمان]در سرزمین ترول، هرج و مرج و هرج و مرج به نفع یکدیگر می جنگند و نیروهای او رکی خود را برای حمله به جنوب جمع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the battle five Troll Slayers distinguished themselves by attacking and destroying three Trolls which were perilously close to crushing Duregar himself.
[ترجمه گوگل]در طول نبرد، پنج ترول قاتل با حمله و نابود کردن سه ترول که به طرز خطرناکی نزدیک بود خود دورگار را در هم بکوبند، متمایز شدند
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ پنج ترول پیر خود را با حمله کردن و نابود کردن سه غول غارنشین که به نحو خطرناکی به خود نزدیک بودند تا خود را له کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The troll again asked his question and learned that an even bigger goat would soon cross his bridge.
[ترجمه گوگل]ترول دوباره سوال خود را پرسید و فهمید که بز بزرگتر به زودی از پل او عبور خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]غول دوباره سوال او را پرسید و فهمید که یک بز هم خیلی زود از پل عبور خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The goats grew nice and fat, and the troll never bothered them again.
[ترجمه گوگل]بزها خوب و چاق شدند و ترول دیگر هرگز آنها را اذیت نکرد
[ترجمه ترگمان]بزها خوب و چاق می شدند و ترول دیگر هیچ وقت آن ها را آزار نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Troll stepped unwittingly into a steaming puddle and immediately began to dissolve.
[ترجمه گوگل]یک ترول ناخواسته وارد یک گودال بخار شد و بلافاصله شروع به حل شدن کرد
[ترجمه ترگمان]یک ترول، بی آن که خود بخواهد، بی آن که چیزی بگوید، خود را در یک گودال پر از آب فرو برد و بلافاصله شروع به حل شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If a Troll suffers harm his flesh will almost instantly re-grow.
[ترجمه گوگل]اگر یک ترول آسیب ببیند، گوشت او تقریباً بلافاصله دوباره رشد می کند
[ترجمه ترگمان]اگر یک ترول رنج ببرد، پوستش تقریبا به سرعت رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Troll Female - " I feel pretty, oh so pretty ( spit ) . "
[ترجمه گوگل]ترول زن - "من احساس می کنم زیبا هستم، اوه خیلی زیبا (تف)"
[ترجمه ترگمان]ترول زن گفت: \" من احساس زیبایی می کنم، اه بسیار زیبا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخش (اسم)
trepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face

غول یا جن ساکن غار و کوه (اسم)
troll

گشتن (فعل)
go, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll

سراییدن (فعل)
sing, intone, warble, vocalize, troll

دایره وار حرکت کردن (فعل)
orbit, troll

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

چرخاندن (فعل)
wind, swivel, pivot, rotate, spin, troll

تخصصی

[کامپیوتر] پیامی (در یک گروه خبری ) که فقط به منظور تحریک جوابگویی دیگران پست می شود. این نوع پیامها غالباً حاوی اطلاعات غلط و یا فحاشی هستند. طبیعتاً فرستنده ی این نوع پیامها باید فرد احمقی باشد .( از troll یک واژه ی ماهیگیری .)

انگلیسی به انگلیسی

• legendary scandinavian creature that lives in caves; round, rotation, spin
fish by pulling the bait and line through the water; sing in a loud or fish by trailing a baited line through the water; speak or sing in a loud rolling manner; roll; send intentionally erroneous messages to message boards in order to lure others to
a troll is an imaginary creature in scandinavian mythology. trolls look like very ugly people, live in caves or mountains, and turn to stone at daybreak.

پیشنهاد کاربران

دوره شدن
اوباش فضای مجازی
( عامیانه )
1. شخصی که نظرات توهین آمیز ارسال میکنه. اغلب توی انجمن ها و چت ها دیده میشن. وقتی باهاشون مواجه میشید بهترین حرکت اینه که احساسی نشید و جوابشونو ندید، جوابشونو بدید به هدفشون رسیدن ( don't feed the trolls ) ! ترول ها افرادین که هیچ ارزشی به یه مکالمه اضافه نمیکنن.
...
[مشاهده متن کامل]

2. قدم زدن ( UK ) .
3. دیدن یه مکان عمومی برای یافتن شریک جنسی ، به خصوص برای همجنسگراها.
4. اسم یه شخص زننده و بداخلاق ( شبیه به موجودی افسانه ای به همین نام که ظاهری ترسناک داشته و باعث ترس مردم میشده ) .
مثال:
Don't listen to him. He's such a troll
We trolled around the park before lunch
The days of guys trolling public bathrooms are mostly over
That man is total troll—who yells at little kids like that

به کسی که حیله گر هست میگن
به آدم های خرابکار تو بازی ها هم ترول میگن
To Assal:
تا اونجایی که می دونم Troll's Breath برند یه ماده پاک کننده قوی ـه، ( فکر کنم برای سطوح فلزی باشه ) که به خاطر بوی خیلی بدی که داره بهش "نفسِ جن!" میگن
troll's breath
کسی ترجمۀ این جملۀ کوتاه رو می‎دونه؟
اگر اسم باشد دو معنا دارد:
1 - در داستانها به موجودات خیالی گفته می شود که خیلی زشت بوده و معمولاحیله گر و پرخاشگر هستند.
2 - در مورد فضای مجازی به افرادی گفته می شود که پیام های توهین آمیز و آزاردهنده ارسال می کنند فقط به این منظور که واکنش افراد دیگر را ببینند.
در فضای مجازی، به عنوان اذیت کردن مردم شناخته میشه😁 فرقی نداره فحاشی، شایعه پراکنی. . .
مثلا بعضی از یوتیوبرای یک بازی، یه فیلم تهیه میکنن از کشتن استریمر های اون بازی.
مثلا این تایتل ویدیو شون: Trolling Krunker Twitch Streamers
پیام دادن ( بصورت آزار دهنده و تفرقه انگیز ) در فضای مجازی
Social media accounts tracked to 📌troll📌 farms run by them have ramped up disinformation after several major events this year
کوتوله های فضای مجازی
فحاشان مجازی
پیام توهین آمیز ( به منظور تحریک افراد به پاسخگویی در فضای مجازی )
سر کار گذاشتن
کوتوله ، جن، غول
این کلمه در فضای مجازی زیاد استفاده ی میشود و به معنی از روی عمد پیام های آزار دهنده دادن که موجب دعوا و جر و بحث بین اشخاص میشود.
جستجو کردن یک مکان با دقت:
to troll internet
کسی که عمدا در فضاهای مجازی پیامهای آزاردهنده برای اشهاص ارسال می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس