• : تعریف: of or pertaining to Troy or its inhabitants.
اسم ( noun )
• (1)تعریف: an inhabitant or native of Troy.
• (2)تعریف: a hard-working, determined person.
جمله های نمونه
1. These investment arrangements could be Trojan horses for anti-competitive monopolies.
[ترجمه آقای ایکس] این قرار داد سرمایه گذاری میتواند مانند اسب تروا گول زننده و رقابتی باشد
|
[ترجمه گوگل]این ترتیبات سرمایه گذاری می تواند اسب های تروا برای انحصارهای ضد رقابتی باشد [ترجمه ترگمان]این ترتیبات سرمایه گذاری می توانند اسب های تروجان برای انحصار رقابتی باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Doug prefers expensive Trojan silver fish, segmented to twist and swivel realistically.
[ترجمه گوگل]داگ ماهیهای نقرهای تروجان گرانقیمت را ترجیح میدهد که به شکلی واقعبینانه بپیچند و بچرخند [ترجمه ترگمان]داگ به ماهی های نقره ای (تروجان)گران قیمت ترجیح می دهد که به طور واقع بینانه پیچ خورده و swivel [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But Diomedes raged on, working havoc in the Trojan ranks until he came face to face with Hector.
[ترجمه گوگل]اما دیومدس به شدت ادامه داد و در صفوف تروجان ویران کرد تا اینکه با هکتور روبرو شد [ترجمه ترگمان]اما Diomedes خشمگینانه ادامه داد و تا زمانی که با هکتور روبرو شود، در صفوف Trojan کار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Meantime the Trojan camp, fortified only by earthworks and deprived of its leader and its best warriors, was hard-pressed.
[ترجمه گوگل]در این میان، اردوگاه تروا که تنها با عملیات خاکی مستحکم شده بود و از رهبر و بهترین جنگجویانش محروم بود، تحت فشار بود [ترجمه ترگمان]در این میان اردوگاه Trojan، که تنها با خاک ریزی ها و محروم کردن رهبر آن و بهترین جنگجویان آن تقویت شده بود، سخت تحت فشار قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The great Trojan champion had never before shown himself so brilliant and so brave.
[ترجمه گوگل]قهرمان بزرگ تروا پیش از این هرگز خود را اینقدر درخشان و شجاع نشان نداده بود [ترجمه ترگمان]قهرمان تروجان (تروجان)هرگز خودش را این قدر درخشان و شجاع نشان نداده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The commitment to devolution was the Trojan horse within Labour's gates.
[ترجمه گوگل]تعهد به تفویض اختیار اسب تروا در دروازه های کارگر بود [ترجمه ترگمان]التزام به تفویض اختیارات، اسب تروجان در دروازه های حزب کارگر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And, likewise, a Trojan horse.
[ترجمه گوگل]و به همین ترتیب، یک اسب تروا [ترجمه ترگمان]و همچنین یه اسب تروجان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Last week, I was a film name the Trojan war.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته فیلمی به نام جنگ تروجان بودم [ترجمه ترگمان]هفته گذشته، من نام فیلمی به نام جنگ تروجان بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Some Trojan or Lycian archer has wounded him with an arrow to our dismay, and to his own great glory.
[ترجمه گوگل]یک کماندار تروا یا لیکیایی او را با یک تیر مجروح کرده است تا ما را ناامید کند و به افتخار بزرگ خود او [ترجمه ترگمان]Some Trojan یا Lycian archer او را با یک تیر به وحشت ما و به افتخار بزرگ خودش مجروح کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hackers often use Trojan - horse programs to break into computer systems.
[ترجمه گوگل]هکرها اغلب از برنامه های Trojan - Hor برای نفوذ به سیستم های کامپیوتری استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]Hackers اغلب از برنامه های Trojan برای ورود به سیستم های کامپیوتری استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. According to legend, the Trojan War had its genesis in a dispute between three Greek goddesses.
[ترجمه گوگل]طبق افسانه ها، جنگ تروا در مناقشه بین سه الهه یونانی شکل گرفت [ترجمه ترگمان]طبق افسانه، جنگ تروجان پیدایش خود را در یک اختلاف بین سه الهه یونانی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I wonder whether he is a Trojan Horse.
[ترجمه گوگل]من نمی دانم که آیا او یک اسب تروا است [ترجمه ترگمان]نمی دانم آیا اسب تروجان است یا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Virus/Trojan/worm/logic bomb: 00 2 percent.
[ترجمه گوگل]ویروس/تروجان/کرم/بمب منطقی: 00 2 درصد [ترجمه ترگمان]بمب: ویروس Trojan \/ Trojan \/ کرم logic: ۰۰ ۲ درصد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Older supporters have accused the new leadership of being a Trojan horse that will try to destroy the party from the inside.
[ترجمه گوگل]طرفداران قدیمی، رهبری جدید را متهم کرده اند که یک اسب تروا است که تلاش می کند حزب را از درون نابود کند [ترجمه ترگمان]حامیان بزرگ تر، رهبری جدید یک اسب تروجان را که تلاش می کند حزب را از داخل نابود کند، متهم کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A bug in the browser lets servers download a Trojan horse.
[ترجمه گوگل]یک اشکال در مرورگر به سرورها اجازه می دهد یک اسب تروجان را دانلود کنند [ترجمه ترگمان]یک اشکال در مرورگر به سرورها اجازه می دهد تا یک اسب تروجان را دانلود کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• resident of troy; courageous person of troy; courageous (slang) condom
پیشنهاد کاربران
من یه فیلتر شکن خوب دارم مجبورم پاکش کنم بخاطر این ویروس؟چون این ویروس داره
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] تروجان تروجان نوعی بدافزار است که اغلب به عنوان نرم افزار قانونی پنهان می شود.
ویروس تروجان
Trojans تیمی که نماینده دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در مسابقات ورزشی میان دانشگاه ها است.