1. She has an encyclopedic knowledge of pop trivia.
[ترجمه گوگل]او دانش دایره المعارفی از چیزهای بی اهمیت پاپ دارد
[ترجمه ترگمان]اون اطلاعات عمومی زیادی درباره اطلاعات عمومی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Try not to clutter your head with trivia.
[ترجمه گوگل]سعی کنید سر خود را با چیزهای بی اهمیت شلوغ نکنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید سر خود را با جزئیات بی اهمیت نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The two men chatted about such trivia as their favourite kinds of fast food.
[ترجمه گوگل]این دو مرد در مورد چیزهای بی اهمیتی مانند فست فود مورد علاقه خود صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]این دو مرد در مورد چنین چیزهایی به عنوان انواع مورد علاقه شان صحبت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I'm fascinated by the trivia of everyday life.
[ترجمه گوگل]من مجذوب چیزهای بی اهمیت زندگی روزمره هستم
[ترجمه ترگمان]من مجذوب مسائل مربوط به زندگی روزمره شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We spent the whole evening discussing domestic trivia.
[ترجمه گوگل]ما تمام شب را صرف بحث در مورد چیزهای بی اهمیت داخلی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما تمام شب داشتیم درباره مسائل بی اهمیت بحث می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was not interested in the trivia of gossip.
[ترجمه گوگل]او به شایعات بی اهمیت علاقه ای نداشت
[ترجمه ترگمان]اون علاقه ای به اطلاعات عمومی شایعات نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The tabloids often pawn off gossip and trivia as real news.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها اغلب شایعات و چیزهای بی اهمیت را به عنوان اخبار واقعی در نظر می گیرند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها اغلب شایعات و اطلاعات عمومی رو به عنوان اخبار واقعی در میارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He focused his attention on them, concentrating on trivia, blocking out anxiety.
[ترجمه گوگل]او توجه خود را به آنها معطوف کرد و روی چیزهای بی اهمیت تمرکز کرد و جلوی اضطراب را گرفت
[ترجمه ترگمان]او توجه خود را معطوف آن ها متمرکز کرد و بر نکات بی اهمیت تمرکز کرد و اضطراب را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Memory was mischievously selective at the best of times Trivia stuck limpet-like and the useful filtered away.
[ترجمه گوگل]حافظه در بهترین زمانها به طرز شیطنتآمیزی انتخابی بود
[ترجمه ترگمان]حافظه mischievously در بهترین اوقات Trivia انتخابی بود - مانند limpet و the که از آن فیلتر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In a recent Travel Trivia, we listed Rhode Island as one of the states that borders two others.
[ترجمه گوگل]در سفری بی اهمیت اخیر، ما رود آیلند را به عنوان یکی از ایالت هایی که با دو ایالت دیگر هم مرز است، فهرست کرده ایم
[ترجمه ترگمان]در سفر اخیر \"Trivia\"، ما جزیره \"رود\" را به عنوان یکی از کشورهایی که دارای دو کشور دیگر هستند، فهرست کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It offers ride, resort and restaurant reviews, trivia and newsy updates.
[ترجمه گوگل]این بررسی سواری، استراحتگاه و رستوران، چیزهای بی اهمیت و به روز رسانی های خبری را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه سواری، توسل به رستوران و رستوران را به روز رسانی و به روز رسانی های newsy ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is all one thing, a ruined city of trivia where people feel real pain.
[ترجمه گوگل]همه چیز یک چیز است، یک شهر ویران شده از چیزهای بی اهمیت که در آن مردم درد واقعی را احساس می کنند
[ترجمه ترگمان]همش یه چیزه، یه شهر خراب که مردم دارن درد واقعی رو احساس میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gera and Postema are but footnotes in a sport that is lousy with trivia.
[ترجمه گوگل]Gera و Postema فقط پاورقی در ورزشی هستند که با چیزهای بی اهمیت همراه است
[ترجمه ترگمان]Gera و Postema دائم در ورزش هستند که مربوط به اطلاعات عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Like our oral culture, our society is atomized, disparate and largely obsessed with trivia.
[ترجمه گوگل]مانند فرهنگ شفاهی ما، جامعه ما اتمیزه شده، نامتجانس و تا حد زیادی درگیر چیزهای بی اهمیت است
[ترجمه ترگمان]همانند فرهنگ شفاهی ما، جامعه ما بسیار پراکنده، پراکنده و عمدتا نسبت به موارد دیگر درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید