1. Don't trivialize the seriousness of the issue!
[ترجمه گوگل]جدیت موضوع را بی اهمیت جلوه ندهید!
[ترجمه ترگمان]جدی بودن موضوع را فراموش نکنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is important not to trivialize children's worries.
[ترجمه گوگل]مهم این است که نگرانی های کودکان را بی اهمیت نسازید
[ترجمه ترگمان]مهم است که نگران نگرانی های کودکان نباشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In saying this I do not mean to trivialize art.
[ترجمه گوگل]منظورم از گفتن این حرف، بی اهمیت جلوه دادن هنر نیست
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که من قصد ندارم از هنر تقلید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Too many films trivialize violence.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فیلم ها خشونت را بی اهمیت جلوه می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فیلم ها خشونت را محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This pop will never trivialize itself, and so can never be lauded as cheap tack.
[ترجمه گوگل]این پاپ هرگز خود را بی اهمیت جلوه نمی دهد، و بنابراین هرگز نمی توان آن را به عنوان یک محصول ارزان ستود
[ترجمه ترگمان]این پاپ هرگز خود را فریب نخواهد داد و بنابراین هرگز نمی تواند به عنوان مسیری ارزان مورد تحسین قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Yael, don't trivialize my pain. I'm really hurting, and I've got the science to back me up.
[ترجمه گوگل]یل، درد مرا بی اهمیت نساز من واقعاً اذیت میکنم و علمی دارم که از من حمایت کند
[ترجمه ترگمان]Yael، درد منو بی اهمیت نکن من واقعا درد می کشم و علم را هم از خودم برمی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To tolerate his teaching would seem to trivialize it in some sense, to render it harmless.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تحمل آموزه های او به نوعی آن را بی اهمیت جلوه می دهد و آن را بی ضرر جلوه می دهد
[ترجمه ترگمان]برای تحمل تعلیم دادن او به نظر می رسید که با عقل و منطق آن را بی اهمیت جلوه دهد تا آن را بی ضرر جلوه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They are tending to trivialize the risk they undergo with suchlike operation.
[ترجمه گوگل]آنها تمایل دارند خطری را که با چنین عملیاتی متحمل می شوند بی اهمیت جلوه دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند که ریسک کنند و با عملیات suchlike مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I don't want to trivialize any practice, but learning how to work in iterations and use a method like the XP Planning Game 5 is not hard.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم هیچ تمرینی را بی اهمیت جلوه دهم، اما یادگیری نحوه کار در تکرارها و استفاده از روشی مانند XP Planning Game 5 سخت نیست
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم هیچ کاری انجام دهم، اما یاد گرفتن نحوه کار در تکرار و استفاده از روشی مثل بازی برنامه ریزی XP ۵ سخت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is therefore important to not trivialize your passwords.
[ترجمه گوگل]بنابراین مهم است که رمزهای عبور خود را بی اهمیت نسازید
[ترجمه ترگمان]بنابراین مهم است که اسم passwords را ذکر نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We should not trivialize that. We must deal with it and talk about it honestly . . .
[ترجمه گوگل]ما نباید آن را بی اهمیت جلوه دهیم ما باید با آن برخورد کنیم و صادقانه در مورد آن صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]نباید این موضوع رو نادیده بگیریم باید باه اش کنار بیایم و صادقانه در موردش حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Yael, don't trivialize my pain.
13. It never ceases to amaze me how the business world continues to trivialize the world's environmental problems.
[ترجمه گوگل]هرگز تعجب من را از دست نمی دهد که چگونه دنیای تجارت همچنان به بی اهمیت جلوه دادن مشکلات زیست محیطی جهان ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مساله هرگز مرا شگفت زده نمی کند که دنیای کسب وکار چگونه به حل مشکلات زیست محیطی جهان ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Judges feared that showing the trial on television would trivialize the legal process.
[ترجمه گوگل]قضات نگران بودند که نمایش محاکمه در تلویزیون روند قانونی را بی اهمیت جلوه دهد
[ترجمه ترگمان]قضات می ترسیدند که نشان دادن محاکمه بر روی تلویزیون روند قانونی را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. So despite the speculations of sociologists, television did not trivialize the news nor generate alienation and apathy.
[ترجمه گوگل]بنابراین علیرغم گمانه زنی های جامعه شناسان، تلویزیون نه اخبار را بی اهمیت جلوه داد و نه باعث بیگانگی و بی تفاوتی شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین با وجود گمانه زنی های جامعه شناسان، تلویزیون اخبار را فاش نکرد و نه بیگانگی و بی علاقگی را ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید