1. A triumphant smile appeared on his face.
[ترجمه گوگل]لبخند پیروزمندانه ای روی صورتش نقش بست
[ترجمه ترگمان]لبخند پیروزمندانه ای بر چهره اش ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Democrats have emerged triumphant from the political crisis.
[ترجمه گوگل]دموکرات ها از بحران سیاسی پیروز بیرون آمده اند
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها از بحران سیاسی پیروز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I feel exhausted, but also triumphant.
[ترجمه گوگل]احساس خستگی می کنم، اما در عین حال پیروز هستم
[ترجمه ترگمان]احساس خستگی می کنم، اما در عین حال پیروز شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There's a triumphant note in his gravelly voice.
[ترجمه گوگل]یک نت پیروزمندانه در صدای سنگریزه او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صدای پیروزی در صدایش شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The army made a triumphant entry into the enemy's capital.
[ترجمه گوگل]ارتش پیروزمندانه وارد پایتخت دشمن شد
[ترجمه ترگمان]ارتش ورود پیروزمندانه به پایتخت دشمن را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There was a positively triumphant note in her voice.
[ترجمه گوگل]یک نت مثبت پیروزمندانه در صدای او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]صدای پیروزمندانه ای به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The losers didn't like our triumphant laughter.
[ترجمه گوگل]بازنده ها از خنده های پیروزمندانه ما خوششان نیامد
[ترجمه ترگمان]بازنده ها از خنده پیروزی ما خوششان نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This trip was not like his first triumphant return home in 1990.
[ترجمه گوگل]این سفر مانند اولین بازگشت پیروزمندانه او به خانه در سال 1990 نبود
[ترجمه ترگمان]این سفر مانند اولین بازگشت پیروزمندانه او در سال ۱۹۹۰ نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They emerged triumphant in the September election.
[ترجمه گوگل]آنها در انتخابات سپتامبر پیروز ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در انتخابات ماه سپتامبر پیروز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We cheered the triumphant team.
11. She made a triumphant return to the stage after several years working in television.
[ترجمه گوگل]او پس از چندین سال کار در تلویزیون پیروزمندانه به صحنه بازگشت
[ترجمه ترگمان]او پس از چندین سال کار در تلویزیون یک بازگشت پیروزمندانه به صحنه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With their last, triumphant piece, the musicians raised the roof.
[ترجمه گوگل]نوازندگان با آخرین قطعه پیروزمندانه خود سقف را بلند کردند
[ترجمه ترگمان]نوازندگان با آخرین،، roof را بالا بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She emerged triumphant from the court after all the charges against her were dropped because of a lack of evidence.
[ترجمه گوگل]او پس از رد شدن همه اتهامات علیه او به دلیل کمبود شواهد، از دادگاه پیروز شد
[ترجمه ترگمان]او پس از اینکه همه اتهامات علیه وی به دلیل فقدان شواهد کاهش یافته بود، از دادگاه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The final whistle was greeted with triumphant cheers from players and spectators.
[ترجمه گوگل]سوت پایان بازی با تشویق های پیروزمندانه بازیکنان و تماشاگران همراه شد
[ترجمه ترگمان]سوت آخر با تشویق بازیکنان و تماشاچیان مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید