triumphal

/triˈəmfəl//traɪˈʌmfəl/

وابسته به پیروزی، به نشان پیروزی، پیروزی، پیروزمندانه، فاتحانه، وابسته به ایین وجشن پیروزی، حاکی از پیروزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or celebrating a great victory or success.

- The returning army made its triumphal march through the city.
[ترجمه گوگل] ارتش بازگشته به راهپیمایی پیروزمندانه خود در شهر پرداخت
[ترجمه ترگمان] ارتش پس از بازگشت پیروزمندانه در شهر به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a triumphal parade
رژه ی پیروزی

2. a triumphal smile
لبخند پیروزمندانه

3. The soldiers were making a triumphal march through the city.
[ترجمه گوگل]سربازان در حال راهپیمایی پیروزمندانه در شهر بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان با مارش پیروزی در شهر پیش می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shortly after his triumphal entry into Havana in January 195 Castro spoke on television for seven hours without a break.
[ترجمه گوگل]اندکی پس از ورود پیروزمندانه خود به هاوانا در ژانویه 195، کاسترو به مدت هفت ساعت بدون وقفه در تلویزیون صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی پس از ورود پیروزمندانه او به هاوانا در ماه ژانویه، کاسترو برای هفت ساعت بدون وقفه در تلویزیون سخنرانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This huge triumphal arch was erected at the beginning of this century.
[ترجمه گوگل]این طاق پیروزی عظیم در آغاز این قرن برپا شد
[ترجمه ترگمان]این طاق نصرت عظیم در ابتدای این قرن ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He made a triumphal entry into the city.
[ترجمه گوگل]او پیروزمندانه وارد شهر شد
[ترجمه ترگمان]ورود پیروزمندانه به شهر را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her popularity has declined since her triumphal return from exile two years ago.
[ترجمه گوگل]محبوبیت او پس از بازگشت پیروزمندانه او از تبعید دو سال پیش کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]محبوبیت او از زمان بازگشت پیروزمندانه او از تبعید دو سال پیش کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But it was the Triumphal Arch at the end of the reflecting pool that drew the most admiring exclamations.
[ترجمه گوگل]اما این طاق پیروزی در انتهای حوض انعکاسی بود که تحسین برانگیزترین تعجب ها را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]اما در انتهای آبگیر منعکس بود که با تحسین و تحسین همه را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inside, the transept opens behind a triumphal arch which frames the apse with its altar.
[ترجمه گوگل]در داخل، گذرگاه از پشت طاق پیروزی باز می شود که محراب را قاب می کند
[ترجمه ترگمان]در داخل، بازوی عرضی پشت یک طاق نصرت باز می شود که apse را با محراب خود فریم می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You will note that the triumphal arch meets the traveller straight off the Charles Bridge.
[ترجمه گوگل]متوجه خواهید شد که طاق پیروزی مستقیماً از پل چارلز با مسافر ملاقات می کند
[ترجمه ترگمان]خواهی دید که قوس پیروزی با مسافر مستقیما از پل چارلز عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trio was given a triumphal parade up Broadway, followed by a reception at city hall.
[ترجمه گوگل]به این سه نفر رژه پیروزی در برادوی داده شد و پس از آن پذیرایی در شهرداری برگزار شد
[ترجمه ترگمان]آن سه نفر که در خیابان برادوی رژه می رفتند، با استقبال گرمی به سالن عمومی شهر رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The triumphal arch or, as it was earlier called the monumental arch, is the most typical of all the forms.
[ترجمه گوگل]طاق پیروزی یا همان طور که قبلاً طاق یادبود نامیده می شد، معمولی ترین شکل از همه اشکال است
[ترجمه ترگمان]طاق نصرت یا همان طور که پیش تر آن طاق باشکوه نامیده می شد، رایج ترین شکل از همه اشکال آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The general was given a triumphal parade up Broadway.
[ترجمه گوگل]به ژنرال یک رژه پیروزمندانه در برادوی داده شد
[ترجمه ترگمان]ژنرال در خیابان برادوی رژه باشکوهی برپا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She made that quite clear: it was a triumphal return, although what the triumph was, was not vouchsafed.
[ترجمه گوگل]او این را کاملاً روشن کرد: این یک بازگشت پیروزمندانه بود، اگرچه آنچه که پیروزی بود، تضمین نشده بود
[ترجمه ترگمان]آن را کام لا روشن ساخته بود؛ بازگشت پیروزمندانه بود، هرچند که پیروزی در آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was built as a triumphal arch for King Matthias in 16
[ترجمه گوگل]این بنا به عنوان طاق پیروزی برای پادشاه ماتیاس در سال 16 ساخته شد
[ترجمه ترگمان]این بنا به عنوان یک طاق نصرت برای شاه ماتیاس در ۱۶ سال ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• victorious, successful; celebrating a victory; triumphant
triumphal is used to describe things that are done or made to celebrate a victory or great success.

پیشنهاد کاربران

triumphal ( adj ) ( traɪˈʌmfl ) =done or made in order to celebrate a great success or victory, e. g. Paris Triumphal Arch.
triumphal
triumphal return
بازگشت قهرمانانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : triumph
✅️ اسم ( noun ) : triumph / triumphalism
✅️ صفت ( adjective ) : triumphal / triumphant / triumphalist
✅️ قید ( adverb ) : triumphantly
triumphal ( adjective ) = پیروزمندانه، فاتحانه، به نشانه پیروزی، به خاطر پیروزی
Definition =برای اشاره به چیزی که پیروزی بزرگ ( = پیروزی در جنگ یا رقابت ) یا موفقیت را جشن می گیرد/
examples:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - Shortly after his triumphal entry into Havana in January 1959, Castro spoke on television for seven hours without a break.
مدت کوتاهی پس از ورود پیروزمندانه خود به هاوانا در ژانویه 1959 ، کاسترو هفت ساعت بدون وقفه در تلویزیون صحبت کرد.
2 - Her popularity has declined since her triumphal return from exile two years ago.
محبوبیت وی پس از بازگشتش به نشانه پیروزی از تبعید دو سال پیش کاهش یافته است.

بپرس